انتخابات
اينجا انتخابات ايالتي در پيش است و دو حزب اصلي يعني کارگر و ليبرال دارند رأی جمع ميکنند. فعلأ دولت ايالتي در دست حزب کارگر است
امروز يک تبليغي ديدم که به نظرم آمد برايتان بنويسمش که ببينيد ما ايرانيها چقدر هنوز بايد تلاش کنيم تا اقلأ بشود انتخابا تمان را هر چه که هست و هر چقدر هم که تقلب در آن هست- که در همهی دنيا هم هست- اما با خراب کاری کمتر برگزارش کنيم
دولت فعلي ايالت همهی گرفتاریهايش يک طرف و يک بدنامياش يک طرف. بدنامياش عبارت است از يک جراح هندی به نام "پاتل" که اسمش را گذاشتهاند "دکتر مرگ". کلي از بيمارانش را بعد از عمل به کشتن داده و تا آمدند بفهمند که داستان از چه قرار است او رفت به امريکا و از قرار تا به امروز زور کسي هم به او نرسيده که برش گرداند به کوئينزلند تا مثلأ جوابگوی خراب کاریهايي که کرده باشد
عکس پاتل در همهی تبليغات منفي حزب مخالف در کنار عکس سروزير يا همان فرماندار ايالت گذاشته شده که به مردم بگويند دولت ايالت نالايق است و نميداند چه بر سر مردم ميرود و پاتل هم نمونهاش. اين را داشته باشيد تا بگويم
ما ايرانيها در تمام اين سالهايي که افغانها در ايران بودهاند و به شهادت خيليهامان ميان همين افغانها هم آدم تحصيلکرده و خيلي موجه هم زياد بوده اما به مناسبت دزدیها و مشکلاتي که خيلي وقتها مسببشان خود ايرانيها بودهاند و مدتي طول کشيده تا ثابت بشود اما همه را انداختهايم به گردن افغانها و حالا اگر به کسي در ايران بگوئيم افغاني هرگز معنای خوبی از اين واژه به ذهن قاطبهی مردم نميرسد
تازه افغانها در خراسان اصلأ تشخيص داده نميشوند و تا جايي که من ديدهام در بيرون از ايران هم خيلي افتخار ميکنند که بگويند ايراني هستيم- که البته هستند. ما به همين مناسبت بزهکاریهای اجتماعي آنها همه را به يک چوب راندهايم و تا جايي پيش رفتهايم که باسوادهايشان اصلأ از اقامت در ايران گريزانند و سهم ما شده است آنهايي که از همه جا رانده و مانده شدهاند
اگر همين روش ما ايرانيها را تعميم بدهيد به استراليا طبیعتأ بايد بعد از اين جناب پاتل هيچ هندی نميتوانست در استراليا بند بشود بخصوص که آن آدمي که اين همه خرابي به بار آورده جراح بوده و ميشود گفت وقتي جراحشان اين باشد تکليف مابقي معلوم است. اما اينها هنوز دارند با مسالمت با هندیها زندگي ميکنند، دکترهای هندی هنوز مداوايشان ميکنند و هيچ رستوران هندی به خاطر دسته گلهای پاتل بسته نشده، حتي پول ميدهند تا هندیها مراسم سنتي و آئينيشان را برگزار کنند و مردم را تشويق ميکنند تا در اين برنامهها مشارکت کنند
اينها خيلي بيش از اين که کارهای دولتي باشد يا اصلأ دولت و حکومت درشان نقشي داشته باشند کاریست که خود ما مردم بايد انجامشان بدهيم. مدارا کردن اجتماعي در استراليا خيلي شگفتآور است، در کشوری که به هر حال شالودههای فرهنگياش اروپاييست و با همسايگانش هيچ قرابت فرهنگي ندارد اما درهای کشورش را باز کرده به روی همين هايي که متعصبند و صبح به صبح پسر و دخترشان بايد خال رنگي وسط ابروهایشان را بگذارند و بيايند به محل کار و بوی عود و عنبرشان همه جا را پر ميکند
حقيقتش اگر بپرسيد اين ها را که مينويسم آيا راهحلي هم در ذهنم دارم که ما ايرانيها چطور بايد از پس چنين مشکلاتي بربيائيم جوابي ندارم برايش. نميدانم بايد چه کار کرد. گوش همهمان پر از نصيحت و موعظه ست. شايد راهش اين باشد که مجبور بشويم مدارا کردن را ياد بگيريم که البته کار سختيست
امروز يک تبليغي ديدم که به نظرم آمد برايتان بنويسمش که ببينيد ما ايرانيها چقدر هنوز بايد تلاش کنيم تا اقلأ بشود انتخابا تمان را هر چه که هست و هر چقدر هم که تقلب در آن هست- که در همهی دنيا هم هست- اما با خراب کاری کمتر برگزارش کنيم
دولت فعلي ايالت همهی گرفتاریهايش يک طرف و يک بدنامياش يک طرف. بدنامياش عبارت است از يک جراح هندی به نام "پاتل" که اسمش را گذاشتهاند "دکتر مرگ". کلي از بيمارانش را بعد از عمل به کشتن داده و تا آمدند بفهمند که داستان از چه قرار است او رفت به امريکا و از قرار تا به امروز زور کسي هم به او نرسيده که برش گرداند به کوئينزلند تا مثلأ جوابگوی خراب کاریهايي که کرده باشد
عکس پاتل در همهی تبليغات منفي حزب مخالف در کنار عکس سروزير يا همان فرماندار ايالت گذاشته شده که به مردم بگويند دولت ايالت نالايق است و نميداند چه بر سر مردم ميرود و پاتل هم نمونهاش. اين را داشته باشيد تا بگويم
ما ايرانيها در تمام اين سالهايي که افغانها در ايران بودهاند و به شهادت خيليهامان ميان همين افغانها هم آدم تحصيلکرده و خيلي موجه هم زياد بوده اما به مناسبت دزدیها و مشکلاتي که خيلي وقتها مسببشان خود ايرانيها بودهاند و مدتي طول کشيده تا ثابت بشود اما همه را انداختهايم به گردن افغانها و حالا اگر به کسي در ايران بگوئيم افغاني هرگز معنای خوبی از اين واژه به ذهن قاطبهی مردم نميرسد
تازه افغانها در خراسان اصلأ تشخيص داده نميشوند و تا جايي که من ديدهام در بيرون از ايران هم خيلي افتخار ميکنند که بگويند ايراني هستيم- که البته هستند. ما به همين مناسبت بزهکاریهای اجتماعي آنها همه را به يک چوب راندهايم و تا جايي پيش رفتهايم که باسوادهايشان اصلأ از اقامت در ايران گريزانند و سهم ما شده است آنهايي که از همه جا رانده و مانده شدهاند
اگر همين روش ما ايرانيها را تعميم بدهيد به استراليا طبیعتأ بايد بعد از اين جناب پاتل هيچ هندی نميتوانست در استراليا بند بشود بخصوص که آن آدمي که اين همه خرابي به بار آورده جراح بوده و ميشود گفت وقتي جراحشان اين باشد تکليف مابقي معلوم است. اما اينها هنوز دارند با مسالمت با هندیها زندگي ميکنند، دکترهای هندی هنوز مداوايشان ميکنند و هيچ رستوران هندی به خاطر دسته گلهای پاتل بسته نشده، حتي پول ميدهند تا هندیها مراسم سنتي و آئينيشان را برگزار کنند و مردم را تشويق ميکنند تا در اين برنامهها مشارکت کنند
اينها خيلي بيش از اين که کارهای دولتي باشد يا اصلأ دولت و حکومت درشان نقشي داشته باشند کاریست که خود ما مردم بايد انجامشان بدهيم. مدارا کردن اجتماعي در استراليا خيلي شگفتآور است، در کشوری که به هر حال شالودههای فرهنگياش اروپاييست و با همسايگانش هيچ قرابت فرهنگي ندارد اما درهای کشورش را باز کرده به روی همين هايي که متعصبند و صبح به صبح پسر و دخترشان بايد خال رنگي وسط ابروهایشان را بگذارند و بيايند به محل کار و بوی عود و عنبرشان همه جا را پر ميکند
حقيقتش اگر بپرسيد اين ها را که مينويسم آيا راهحلي هم در ذهنم دارم که ما ايرانيها چطور بايد از پس چنين مشکلاتي بربيائيم جوابي ندارم برايش. نميدانم بايد چه کار کرد. گوش همهمان پر از نصيحت و موعظه ست. شايد راهش اين باشد که مجبور بشويم مدارا کردن را ياد بگيريم که البته کار سختيست
نظرات