دلسوزی برای دو طرف

فکر نکنيد فاميلي يا آشنايي در اسرائيل دارم که اين را مي نويسم، در لبنان هم ندارم اما برايم عجيب است که حالا هم که اصلاح طلب ها دارند مراسم يادبود برای قربانيان درگيری های حزب الله و اسرائيل بر پا مي کنند فقط درباره ی تلفات يک طرف حرف مي زنند و اين يعني جانبداری يا به زعم من و از جنبه ی رسانه ای يعني فقط يک طرفه شنيدن

ما ايراني ها ممکن است حق داشته باشيم که چون تا به حال نتوانسته ايم برويم اسرائيل و مردمش را در همانجا و نه در بيرون از کشورشان ببينيم تلقي درستي درباره ی آن ها نداشته باشيم، اما هر کدام مان که رفته باشيم به يکي از کشورهای عربي و تصادفأ با يک عرب دو آتشه برخورد کرده باشيم مي فهميم که اين ناديده گرفتن کشته های غير نظامي اسرائيل درست شبيه به ناديده گرفته شدن های تلفات ايراني ها در جنگ با عراق است. منظورم اين است که ما داريم چوب يک طرفه نگاه کردن عرب ها را بابت جنگ با عراق مي خوريم و باز هم خودمان همان راه را مي رويم درباره ی ديگران

تمام کساني که در دوره ی جنگ در ايران کشته شدند همه به عنوان شهدای جنگ شناخته مي شوند، چه بسا ميانشان کساني هم بوده اند که اساسأ نه دلبستگي به جمهوری اسلامي داشته اند و نه علاقه ای به جنگ. جمهوری اسلامي هم در گراميداشت شهدای جنگ آن ها را تقسيم بندی نمي کند که فلان گروه کمتر شهيدند يا فلان گروه شهداتشان عميق تر بوده. هر جا هم که قرار است آمار تلفات جنگ را بدهند به همه ی شهدا اشاره مي کنند. خوب آيا اصلاح طلب ها اين را حساب نکرده اند که بلکه در همان تلفات طرف اسرائيلي هم آدم های صلح طلب مي توانسته وجود داشته باشد؟ خوب اين مدلي که اصلاح طلب ها دارند در ايران به قضايا نگاه مي کنند آن ها را با حکومت در يک کفه قرار مي دهد

وهابيون برای کشتن شيعه ها رقابت مي کنند چون مي خواهند پاداش اخروی شان بيشتر بشود، از قرار کشتن شيعيان از نوع غير عرب هم بيشتر پاداش دارد. اين فرمول را که بنويسيد روی کاغذ آن طرف معادله اش ساکنان ايران درمي آيد. خوب اصلاح طلبان هم معادله شان همينطور است برای طرف اسرائيلي، يعني بايد در سوگ تلفات غير لبناني اشک ريخت اما لابد برای اسرائيلي هايش بايد نقل و شيريني پخش کرد

اين که نمي شود هر حرفی را در ايران به زبان آورد درست است، اما اگر قرار است برای حمايت کردن از ايده ی صلح يا مقابله با جنگ افروزی همايش يا سخنراني برگزار بشود اقلأ مي شود از نماينده ی يهوديان هم دعوت کرد که بيايد و درباره ی آن هايي که در همان اسرائيل کشته مي شوند و علاقه ای هم به جنگ ندارند صحبت کند. اين که همه اش لبنان لبنان مي کنند در ايران دليلش بر هيچ کسي پوشيده نيست، اتفاقأ جمهوری اسلامي بدش نمي آيد اصلأ سر به تن هيج کدام از سياستمداران لبنان به جز حسن نصرالله نباشد ولي همين که اصلاح طلبان هم همين حرف را دارند مي زنند منتها با زبان مثلأ اصلاح طلبانه اين ديگر تعجب آور است. در واقع دارند ما ايراني های روادار را وادار مي کنند که کينه ی عربي داشته باشيم که آنوقت هر بار مثل مرغ عروسي و عزا جزو سفره پذيرايي باشيم. از اسرائيل ضربه بخوريم چون از عرب ها حمايت مي کنيم و از عرب ها ضربه بخوريم چون به قول صدام خدا ايراني و يهودی و مگس را اشتباهأ آفريده

مي خواهم از جنبه ی منافع ملي حرف بزنم که نگوئيد دولا دولا دارم شتر سواری مي کنم اما در جنگ قدرت فعلي در خاورميانه عرب ها دارند با زاری از امريکا امتياز گدايي مي کنند و چون مي دانند که بند ناف حزب الله در دست جمهوری اسلامي ست بنابراين با رضايت تمام دارند قلع و قمع حزب الله را نگاه مي کنند. فکر کنيد اگر همين الان اسرائيل هم با ايران جنگ داشت اعراب خاورميانه هم همين رفتار را داشتند، نمونه مي خواهيد؟ جنگ ايران و عراق

مي دانيد در خوش بينانه ترين حالت مي شود گفت اصلاح طلبان هم مجاری اطلاع رساني اش را داده اند دست حکومت وگرنه در اين شرايط بايد مي توانستند تصوير بهتری از خودشان به عنوان آدم های مطلع از جوانب اتفاقات به دست بدهند. اين که شما مراسم تان را به جای سر و صدا راه انداختن و پرچم سوزاندن در خيابان برداريد و در يک سالن برگزار کنيد اما همان حرف های خياباني را بزنيد در اصل موضوع تفاوتي ايجاد نمي کند. اگر مي خواهيد دل بسوزانيد برای هر دو طرف دل بسوزانيد

نظرات

پست‌های پرطرفدار