از نوک پا تا فرق سر
توی اين شهر ما آدم بايد روزهای پنجشنبه برود کفش بخرد، موضوع ارزاني و اين ها نيست يک دليل ديگری دارد
حتمأ مي دانيد که کفش فروش ها آخرين صنفي هستند که مغازه شان را تعطيل مي کنند. بماند که حالا ممکن است مثل هر صنف ديگری آدم نابلد هم آمده باشد و مغازه راه انداخته باشد ولي اگر برويد کفش فروش های قديمي را ببينيد متوجه مي شويد که ديرتر از همه مغازه شان را باز مي کنند و ديرتر هم مي بندند. دليل آن ها تجربي ست اما يک دليل علمي برای اين موضوع وجود دارد
دليلش اين است که عصرها فشار خون بدن بالاتر مي رود چون بدن آدم ها تحرک داشته و مثلأ نهار را زده اند و کلي هم هله هوله خورده اند و فشار خون شان بالا رفته. کمي هم که راه مي روند خون بيشتری در پاهايشان جمع مي شود و اگر همان وقت ها هوس کفش خريدن به سرشان بزند کفش شان به اندازه ی پای متورم شده شان است و بعدها اذيت شان نمي کند. البته استثناهاء را نمي گويم که ممکن است اصلأ اين حرف ها شامل شان نشود
خلاصه اين که به تجربه برای کفاش ها ثابت شده که بايد ديرتر بيايند و ديرتر بروند تا مشتری شان کفشي را که انتخاب کرده به پايش خوب بنشيند و اثر رواني راحتي کفش باعث خوشنامي مغازه شان بشود. تقريبأ هم همه همينطورند که وقتي يک کفش خوب از يک جايي مي خرند بارها و بارها مي روند از همان مغازه ی قبلي خريد مي کنند. آدم های نسبتآ قديمي که اصلأ حاضر نيستند کفاشي شان را عوض کنند و گاهي من ديده ام که تعصب هم دارند که کفش های فلان مغازه اصلأ يک چيز ديگری ست، گرچه که ممکن است جای ديگری هم بشود همان مدل کفش را پيدا کرد
حالا ربطش به خريد پنجشنبه اين است که اين جا فقط پنجشنبه ها تا ديروقت مغازه ها باز هستند و باقي روزها ساعت پنج عصر همه تعطيل مي کنند بنابراين بر خلاف ايران که تا هشت شب هم مي شود کفش فروشي پيدا کرد اين جا از پنج عصر به بعد دنيا تعطيل است
يک چيز ديگری هم بگويم شايد برايتان جالب باشد. اين حساسيت نسبت به کفاشي در مورد سلماني هم هست يعني هر کسي به يک آدمي اعتماد مي کند که موهايش را کوتاه کند چون مدت ها طول کشيده تا جناب سلماني از حساسيت های مشتری اش باخبر بشود و موهايش را مطابق سليقه اش کوتاه کند. اما يک نکته ی علمي هم پشت اين داستان هست
يک ماده ای در بدن انسان ترشح مي شود به اسم "کالون". به طور طبيعي ميزان ترشح اين ماده نزديکي های صبح خيلي زيادتر است و اگر يک آدمي خيلي بيخوابي بکشد يا مدت های زياد در شيفت شب کار کند ميزان ترشح کالون در بدنش کم مي شود در نتيجه اگر بدنش زخم داشته باشد زخمش ديرتر بهبود پيدا مي کند و از همه جالبتر اين است که موهای سرش هم نسبت به حالت عادی ژوليده تر مي شود يا به عبارت بهتر از از فرم عادی اش خارج مي شود
مدت هاست ثابت شده که همين ماده ی کالون در شرايط ويژه هم ممکن است ترشحش زيادتر بشود، دو نمونه ی واقعي اش مواقعي ست که آدم به اختيار خودش جايي مي نشيند يا دراز مي کشد و مي داند که قرار نيست تکان بخورد مثل وقتي که برای ماساژ دادن دراز کشيده يا وقتي زير دست سلماني نشسته. اگر به جناب سلماني اعتماد داشته باشيد بدون دلهره مي نشينيد تا او موهايتان را کوتاه کند و در همين زمان سلماني به اضافه ی کالون با هم موهايتان را مرتب تحويل تان مي دهند اما اگر اولين بارتان باشد که جايي مي رويد جناب سلماني اگر قبل از شما موهای الويس پريسلي را هم کوتاه کرده باشد باز هم چون در اثر بي اعتمادی شما کالوني در کار نبوده بنابراين تا مدت ها بعد از شما بد و بيراه مي شنود
لطفأ اين هايي را که نوشتم با استثناءها يکي نگيريد
حتمأ مي دانيد که کفش فروش ها آخرين صنفي هستند که مغازه شان را تعطيل مي کنند. بماند که حالا ممکن است مثل هر صنف ديگری آدم نابلد هم آمده باشد و مغازه راه انداخته باشد ولي اگر برويد کفش فروش های قديمي را ببينيد متوجه مي شويد که ديرتر از همه مغازه شان را باز مي کنند و ديرتر هم مي بندند. دليل آن ها تجربي ست اما يک دليل علمي برای اين موضوع وجود دارد
دليلش اين است که عصرها فشار خون بدن بالاتر مي رود چون بدن آدم ها تحرک داشته و مثلأ نهار را زده اند و کلي هم هله هوله خورده اند و فشار خون شان بالا رفته. کمي هم که راه مي روند خون بيشتری در پاهايشان جمع مي شود و اگر همان وقت ها هوس کفش خريدن به سرشان بزند کفش شان به اندازه ی پای متورم شده شان است و بعدها اذيت شان نمي کند. البته استثناهاء را نمي گويم که ممکن است اصلأ اين حرف ها شامل شان نشود
خلاصه اين که به تجربه برای کفاش ها ثابت شده که بايد ديرتر بيايند و ديرتر بروند تا مشتری شان کفشي را که انتخاب کرده به پايش خوب بنشيند و اثر رواني راحتي کفش باعث خوشنامي مغازه شان بشود. تقريبأ هم همه همينطورند که وقتي يک کفش خوب از يک جايي مي خرند بارها و بارها مي روند از همان مغازه ی قبلي خريد مي کنند. آدم های نسبتآ قديمي که اصلأ حاضر نيستند کفاشي شان را عوض کنند و گاهي من ديده ام که تعصب هم دارند که کفش های فلان مغازه اصلأ يک چيز ديگری ست، گرچه که ممکن است جای ديگری هم بشود همان مدل کفش را پيدا کرد
حالا ربطش به خريد پنجشنبه اين است که اين جا فقط پنجشنبه ها تا ديروقت مغازه ها باز هستند و باقي روزها ساعت پنج عصر همه تعطيل مي کنند بنابراين بر خلاف ايران که تا هشت شب هم مي شود کفش فروشي پيدا کرد اين جا از پنج عصر به بعد دنيا تعطيل است
يک چيز ديگری هم بگويم شايد برايتان جالب باشد. اين حساسيت نسبت به کفاشي در مورد سلماني هم هست يعني هر کسي به يک آدمي اعتماد مي کند که موهايش را کوتاه کند چون مدت ها طول کشيده تا جناب سلماني از حساسيت های مشتری اش باخبر بشود و موهايش را مطابق سليقه اش کوتاه کند. اما يک نکته ی علمي هم پشت اين داستان هست
يک ماده ای در بدن انسان ترشح مي شود به اسم "کالون". به طور طبيعي ميزان ترشح اين ماده نزديکي های صبح خيلي زيادتر است و اگر يک آدمي خيلي بيخوابي بکشد يا مدت های زياد در شيفت شب کار کند ميزان ترشح کالون در بدنش کم مي شود در نتيجه اگر بدنش زخم داشته باشد زخمش ديرتر بهبود پيدا مي کند و از همه جالبتر اين است که موهای سرش هم نسبت به حالت عادی ژوليده تر مي شود يا به عبارت بهتر از از فرم عادی اش خارج مي شود
مدت هاست ثابت شده که همين ماده ی کالون در شرايط ويژه هم ممکن است ترشحش زيادتر بشود، دو نمونه ی واقعي اش مواقعي ست که آدم به اختيار خودش جايي مي نشيند يا دراز مي کشد و مي داند که قرار نيست تکان بخورد مثل وقتي که برای ماساژ دادن دراز کشيده يا وقتي زير دست سلماني نشسته. اگر به جناب سلماني اعتماد داشته باشيد بدون دلهره مي نشينيد تا او موهايتان را کوتاه کند و در همين زمان سلماني به اضافه ی کالون با هم موهايتان را مرتب تحويل تان مي دهند اما اگر اولين بارتان باشد که جايي مي رويد جناب سلماني اگر قبل از شما موهای الويس پريسلي را هم کوتاه کرده باشد باز هم چون در اثر بي اعتمادی شما کالوني در کار نبوده بنابراين تا مدت ها بعد از شما بد و بيراه مي شنود
لطفأ اين هايي را که نوشتم با استثناءها يکي نگيريد
نظرات