آخ نزن

دم در باز صدا کرد مرا!


دم در باز صدا کرد مرا
و همانجا
لنگه کفشي، در ديگي، سبدی، کفگيری،
از همين آل و بساط

آخ ...

بدرقت کرد مرا!

باز

دم در باز صدا کرد مرا!


کو؟ کجا بود همان؟
نه، کليدم نه!
آخ ...
کفشم، نه!
آخ ...
پولم، نه!
آخ ...

نزن لاکردار

قلمم کو؟ همين
قلمم کو؟
کجاست؟
××××××××××××
مادرم زاد مرا کله‌ی صبح
روز آن را تو خودت نقش زدی بر کاغذ
پدرم دست مرا داد به مکتبخانه
باز مهرش تو زدی بر کاغذ

دولتت خواست مرا در جبهه
بدهم جان، نکنم داد و فغان
بکشم آدمي از جنس خودم
که تو از زور خريت

آخ ...

که خودم مسئولم

ببری حالش را
بخوری پولش را
بزني بنيادش
و مسلسل‌وار هي بنز فروشي و مدام زار زني

آخ ...، گفتم که بابا
من خودم مسئولم

خودمانيم عجب سنگين است
بار اخلاقي من نه،
قلمم؟
نه!
خواب غيلوله‌ی تو سنگين است


دم در باز صدا کرد مرا!

که بيا باز فراموش کنيم
جگرت را به سيخي بزنيم و
کبابي بکنيم
و، بسازيم وطن

دهنش بود که مي‌گفت سخن
منتها دست به قنداق تفنگ داشت هنوز

دهنت سرويس! خرم کردی باز

پدرم دست مرا داد به مکتبخانه
باز هم درس
باز خانه
باز يک دانشجو که سوراخ سرش پر نشود

باز زدی!

نه الان! آن موقع
که سوراخ سرم پر شده بود

يادت هست؟

باز هم شال و کلاه از من و باز

باز
دم در باز صدا کرد مرا!


پای احساس من از قلب خروس لرزان‌تر
شل و ول
ناهمگون
که به بادی سر خر را بدهد راه دگر

در عوض، چرب زباني تو، پدرسوخته‌ای
رأی گيری،
به وقتش جيگری

با همان ناز و ادا
باری
تپاندی تا ته

آخ ...
نزن

پای خود را تپاندی تا ته
آخ ...
نه به ما
آخ ...
به کفش، کفش خودت
آخ نزن ...

مال ما چيز شده بود
...
چيز شده بود
...
کفاشي
آخ نزن ...


باز هم شال و کلاه از من و باز

دم در باز صدا کرد مرا!

نچ،
قلمم کو؟ همين

نظرات

پست‌های پرطرفدار