کتاب خنده و امتناع




این عکسي که گذاشته ام کنار مطلبم مربوط به کتابي هست که در کتابخانه های عمومي بريزبن گذاشته‌اند برای آن‌هايي که مي‌خواهند فارسي ياد بگيرند. اين کتاب را آقای دکتر ياور دهقاني که دکترايشان را در زبانشناسي در ملبورن گرفته‌اند نوشته‌اند. آنطوری که در مقدمه ی کتاب هم آمده موضوع پايان نامه ی اقای دهقاني درباره ی مقايسه ی دستور زبان آذری و فارسي بوده. از آخر هفته که کتاب را ديده‌ام کلي جای شما خالي خنديده‌ام، اتفاقأ خنده ام از اطلاعات درستي بوده که نويسنده داده ولي همه اش تعجب‌آور و نامتعارف است برای خواننده‌ی غیر ایراني. حالا دو موردش را مي نويسم که بدانيد از چه چيزی حرف مي زنم
در صفحه ی 56 کتاب بخشي که اسمش تاکسي هست با اين چند جمله شروع مي شود
Taxis usually take more than one, and up to five passengers. Obviously, it's more expensive to hire a taxi just for yourself. Private cars also pick up passengers, but to be on the safe side, it's better to use a taxi.
تا جايي که مي دانم برای نشستن دو نفر روی صندلي جلو هميشه دعوا بوده که کسي ننشيند روی قسمت وسط صندلي ها ولو به زور يک بالشتک کوچک. حالا اين را بگوئيد به اهل اين جا که تازه مي پرسند پس چطور کمربند ايمني را مي بندند يا اگر آن جلو يک نفر مي نشيند پس صندلي های عقب چند نفره هستند. از همين سوال ها کلي مي شود پرسيد. نويسنده اتفاقأ راست گفته ولي فکرش را نکرده که از همين اول مي زند توی ذوق آن طرفي که ممکن است هرگز پيش نيايد که سوار تاکسي به آن شلوغي بشود در ايران حتي اگر ميزباني هم نداشته باشد آن جا که برايش آژانس بگيرد
صفحه بعد درباره ی خودرو يا به قول مؤلف "ماشين" است و جالب تر از قبلي. با يک جمله در ابتدا که من بريده ام از خنده. خودتان بخوانيدشان
"Car"
Road rules in Iran are unofficially flexible, but the general idea is to drive on the right.
به زبان خودماني اش مي شود در ايران هر طوری دوست داريد رانندگي کنيد (به عبارتي کتره ای است) منتها بيشتر مردم از سمت راست رانندگي مي کنند. اين "به طور غير رسمي اش" کشته است مرا از خنده. آنوقت نقاشي يک آقای موتورسوار و خانم محجبه اش را که ترک موتور نشسته بدون کلاه ايمني و يک زنبيل پر از خريد روزانه شان هم پشت موتورسيکلت است همان زير اين عبارت گذاشته. احتمالأ خواننده ی اينجايي فکر مي کند ما ايراني ها به موتورسيکلت مي گوييم خودرو يا ماشين. از کلاه ايمني هم خبری نيست آن هم اين جا که دوچرخه سوارها هم بايد کلاه ايمني سرشان کنند والا جريمه مي شوند. و خيابان ها هم بنا بر تصميم شخصي خورو سوارها ممکن است از چپ به راست يا بلعکس تغيير جهت بدهند
من نمي دانم اين جور اطلاعات دادن به مسافراني که مي خواهند به ايران بروند چقدر مفيد است و اصلأ آن ها را برای ديدن چه جور جامعه ای آماده مي کند يا اصلأ منصرفشان مي کند از رفتن ولي هر چه هست معمولأ اصل را مي گذارند بر نشان دادن نکات مثبت نه اين که يک سر بزنند به گرفتاری هايي که خود ما ايراني ها هم تا دستمان برسد مي خواهيم درستشان کنيم ولو که سخت باشد
اين کتاب سراسر تفريح که پر از نقاشي های هزار و يک شبي است يک دوره ايران شناسي کامل است منتها برای امتناع از مسافرت به ايران

نظرات

پست‌های پرطرفدار