آش فرهنگي با چاشني گدايي

چند وقت پيش يک مصاحبه‌ای خواندم توی سايت بي‌ بي سي با مرتضي احمدی. ظاهرأ مناسبتش مربوط مي‌شد به تقدير از مرتضي احمدی برای سال‌ها کار هنری.

خوب بين مصاحبه‌ با احمدی و مصاحبه‌هايي که مثلأ سيروس علي نژاد برای بي بي سي با اهل فرهنگ و ادبيات انجام مي‌دهد تفاوت از زمين تا آسمان است و طبيعي‌ست که آدم انتظار دارد سبک و سياق مصاحبه حتي برای حفظ حرمت مصاحبه شونده‌ هم که شده در يک حدی از کيفيت باشد.

به هر حال لابد يک فکری کرده بودند بابت انتشار آن مصاحبه. منتهای مراتب به عنوان يک خواننده‌ی همان مصاحبه متوجه شدم که هر چه قدر که حرف‌های مرتضي احمدی ادامه پيدا کرده بود گفته‌هايش هم بي سر و ته‌تر شده بود، و خيلي حيف بود که يک آدمي را که به خاطر انتشار کتاب و فعاليت‌های هنری‌اش از او تقدير کرده‌اند در معرفي‌اش‌ و درباره‌ی دغدغه‌هايش که "دیگر چه آرزویی برای مرتضی احمدی باقی مانده است؟" اين طور بشناسانند به مردم و دست آخر هم اين جمله را هم از زبان او منتشر کنند که: "فقط دلم می خواد توی یکی از این ساختمان های قدیمی خیابون کوشک که واگذار کردند به میراث فرهنگی با چهل، پنجاه نفر از بچه های تهرون، زن و بچه، بزرگ و کوچیک، جمع شویم و یه آش رشته ای دور هم بخوریم. اونم با کاسه نه با قاشق چون بچه های تهرون آش رو با کاسه می خوردند".

يعني به قول يکي از دوستانم آخرين دغدغه‌ی فرهنگي يک آدم هنرمند بشود آش خوردن با کاسه و اسمش هم پيدا کردن فرهنگ شهر گمشده‌ی تهران باشد.

خوب فعلأ اين مصاحبه‌ منتشر شده و اهل بي بي سي هم لابد يک دليلي برايش دارند.

اما امروز به يک مناسبتي داشتم توی اينترنت جستجو مي‌کردم ديدم با وجود اين که سايت بي بي سي در ايران مسدود شده اما همين مصاحبه را در سايت شورای گسترش زبان و ادبيات فارسي منتشر کرده‌اند، با همان اختتاميه‌ی آش خوردن با کاسه. از آن طرف، توی همان سايت يا به قول خودشان منزلگاه الکترونيکي‌شان هم يک مطلب ديگری منتشر کرده‌اند به قلم مرحوم عمران صلاحي که شروعش اين است: "عباس آقا يكي از گداهای برجسته شهر گداپرور تهران بود".

حالا آدم اين دو تا مطلب را مي‌گذارد کنار هم و از خودش مي‌پرسد اين دم و دستگاه حکومت اصولأ در رسانه‌ها به دنبال چه چيزی مي‌گردند که به اسم فرهنگ و ادبيات به خورد مردم بدهند؟ يعني از آن طرف که دست به سانسورشان غوغا مي‌کند و نه کتاب بدون سانسور باقي مانده و نه سايت اينترنتي بدون محدوديت، از اين طرف هم که هر چه منتشر بشود از قبيل همين آش خوردن با کاسه يا گداپروری را هر جايي که منتشرش کند از آن نمي‌گذرد ولو همان‌ جاهايي که خودشان ممنوعش کرده‌اند. خوب اين حضرات کارگزاران فرهنگي حکومت با اين دستچين کردن آثار فرهنگي اين مدلي قرار است چه گلي به سر مردم بزنند؟

وقتي شورای گسترش زبان و ادبيات فارسي از تويش چنين محصولاتي درمي‌آيد خوب چرا حکومت پليسش را مي‌ريزد توی خيابان که مثلأ اراذل و اوباش را پاکسازی کنند؟ خوب خود اين مرکز فرهنگي که دارد همين فرهنگ اوباشگری را رواج مي‌دهد که!

واقعأ آدم متحير مي‌شود.

نظرات

پست‌های پرطرفدار