هفت روز هفته
روز دوم. دولت فدرال استراليا از طرح يکي از نمايندگان مجلس به شدت استقبال کرده که به نظر ميرسد تأثير قابل توجهي بر ميزان جرايم ناشي از قمار دارد. طرح عبارت است از اين که دستگاههای خودپرداز پول از قمارخانهها جمع آوری بشوند و ميزان اعتبار مالي مشتريان محدوديت داشته باشد. در واقع با وجود قوانين سختگيرانهی استراليا دربارهی مراکز قمار باز هم تعداد زيادی از اهل قمار نه تنها از موجودی نقد حسابهایشان استفاده ميکنند بلکه از حسابهای اعتباریشان هم پول ميگيرند و چون قادر به بازپرداخت پولهایشان نيستند در نتيجه محکوم به زندان رفتن ميشوند. آمار چنين زندانياني به مراتب بيشتر از مجرمان ديگر هست و همين هم شده که دولت خيلي با خوشحالي از هر طرحي که بشود برای قمارخانهها محدوديت قانوني ايجاد کرد حمايت ميکند. خيلي هم جالب است که موضوع قمار يکي از موضوعات تحقيقاتي ردهی بالا در رشتههای علوم اجتماعي و علوم انساني در دانشگاههای استرالياست چون هم مراکز بازپروری در اين موضوع سرمايه گذاری تحقيقاتي ميکنند و هم دولت و هم مردم پول اهدا ميکنند که بلاخره هر روز بفهمند چطور ميشود از اين اتفاقات جلوگيری کرد. حاجي تحقيقات ِ چي؟ بگير خوب بزنش آفتابه بينداز دور گردنش درست ميشه. عکس يادت نره!
روز سوم. استعفای دکتر عارف از شرکت در انتخابات خيلي به نظرم هوشمندانه و البته شخصي بود. درست است که اعتراض ايشان به رد صلاحيتها بود اما اصل اعتراض را بايد به خود گروههای اصلاح طلب و در واقع به خاتمي نسبت داد که مطابق معمول يکي به نعل ميزند يکي به ميخ. هم ميگويد خيلي فاجعه است و هم ميگويد بايد مردم شرکت کنند و رأی بدهند. يعني هم نر است و هم بايد دوشيدش. اين را در اظهار تأسف ابطحي هم ميشد تشخيص داد که گلايهاش اين بود که چرا عارف با تصميم جمعي انصراف نداد. خوب حرف فرصت طلبانهایست و البته از اهل عمامه هم بايد انتظارش را داشت! اما واقعيتش اين است که اصلاح طلبان هنوز به آن اندازهای که جناح راست به بلوغ فکری رسيدهاند رشد سياسي نکردهاند و اگر چه نتيجهی کارهای راديکال جناح راست مثل اظهار نظرهای احمدی نژاد کار ميدهد دست مملکت منتها زمينهی حرف زدن بي پروا را هم باز کرده. مثلأ اين حرف که به زنان بايد اجازهی ورود به ورزشگاهها را داد را مقايسه کنيد با اين که هرگز خاتمي از جواب دو پهلو دادن فاصله نگرفت و مدام بايد يک عدهای با ماله دنبال او راه ميافتادند و روح سخنان ايشان را با ماله به خورد مردم ميدادند. عارف با انصراف خودش از زير بار اين فشار بيخود راحت شد. اين کار عارف درست صورت عملي حرفيست که اعلمي زده بود که من عليرغم اين که خاتمي را آدمی علاقهمند به منافع ملی ميدانم ولی هرگز او را پیغمبر نکردم و برخی سوسولبازیها مانند عطرگل یاس و مردی با عبای شکلاتی را هم بلد نیستم. عارف در واقع به مديريت کدخدامنشانهی خاتمي پشت کرد وگرنه که مجبور ميشد تا دقيقهی آخر در برزخ بماند و يک حرف متقن از حضرات نشنود. خاتمي، و به قول نيک آهنگ، دوستان ماله به دست ايشان دارند راه مرحوم فلسفي را دنبال ميکنند که قبل از انقلاب در وصف ملکهی زنبورها سخنراني ميکردند و بعد از انقلاب در وصف ولايت فقيه. خوب البته گويند خيلي هم به نيکنامي بزيست!
روز چهارم. مناطق قبيلهای پاکستان محل نشو و نمای گروههای بنيادگرای اسلاميست که همين حالا هم تبديل شدهاند به پناهگاه طالبان و القاعده. از بنيادگرايي اين حضرات و بخصوص طالبان همين که اندازه برای درازی ريش مردان دارند و زنان هم که اصولأ بايد هيچ جا خبری ازشان نباشد کافيست که آدم بداند قوانين شريعت را چطور تفسير ميکنند. حالا توی اين همه بگير و ببند ديني يک باره معلوم بشود بيماری ايدز در بين همين حضرات زياد شده آنوقت لابد بايد يک خبرهايي باشد از نوع اعتياد و روابط جنسي آلوده. خوب معلوم است که برای بنيادگرايان اسلامي خيلي گران تمام ميشود که با همهی تبليغاتي که دارند اما ايدز هم دارند و اين را بايد اسمش را گذاشت سرشکستگي فرهنگي. البته همه جای دنيا ايدز هست ولي جز در حکومتهايي که ميخواهند همه چيز را در اوج موفقيت و منزه بودن نشان بدهند در هيچ جای ديگری ايدز مايهی شرمساری نيست.
روز پنجم. مجلس نمايندگان استراليا که اعضای دولت و نخست وزير هم عضو آن هستند قرار است هفتهی آينده به طور رسمي مراسم عذرخواهي از بوميان استراليا را برگزار کند. علت عذرخواهي مربوط ميشود به وقايع دههی 1930 که بر اساس برنامهی ويژهی بريتانيا در استراليا بچههای خانوادههای بوميان از آنها گرفته ميشدند و به مراکز آموزشي فرستاده ميشدند و هيچکس باخبر نبود که بچهاش کجاست و همين دو سه سال گذشته که جامعهی استراليا به دولت جان هوارد فشار آورد برای عذرخواهي رسمي چند مورد از بچههای همان موقع که حالا پيرزن و پيرمرد هستند توانستند خواهر و برادرشان را پيدا کنند. به آنچه در دههی 30 اتفاق افتاده ميگويند "دزدی نسل" و دولت فعلي استراليا به نيابت از دولتهای پيشين مسئوليت چنين فاجعهی انساني را بعهده گرفته و البته اين تعهدی بود که کوين راد، نخست وزير، در جريان مبارزات انتخاباتياش مطرح کرده بود و حالا دارد به تعهدش عمل ميکند. بناست 100 نفر از همان فرزنداني که مربوط به دزدی نسل هستند هفتهی آينده در مجلس حاضر بشوند و دولت رسمأ از آنها عذرخواهيکند. کوين راد اعلام کرده اين عذرخواهي بار سنگين دههها را از روی وجدان جامعهی استراليا برميدارد. البته در بعضي مناطق ديگر از داروی نظافت برای حل چنين مشکلاتي استفاده ميکنند!
روز ششم. انصافأ اگر گفتيد خوشبختي چطور گاهي نازل ميشود؟ امروز نازل شد آن هم نطلبيده. بعد از سه ساعت چمن زدن و درست وقتي که داريد فکر ميکنيد که چه خاکي به سرتان بريزيد با باقيماندهی چمنهای زده شده که ولو ماندهاند اين طرف و آن طرف، و ايضأ جان هم در بدنتان نمانده، ناگهان يک باد وحشتناک ميآيد و تا به خودتان بياييد ميبينيد اثری از چمنهای اضافي نيست و در عوض ماشين همسايه تبديل شده است به ماشين عروس! ... سفيد ديدی؟ سبزش! خلاصه که باد نطلبيده هم گاهي مراد است، منتها در فضای باز ...!
و آدينه. خوب حالا ميرسيم به يک قطعه عکس که خيلي مهم است و دقايقي پيش گرفته شده. بنا بود برای طرفهای عسل و حسن صادر بشود که حالا مانده تا بعد. خودتان ببيني که چه کيکي شده. اينجانب هم بروم ورزش.
نظرات