سلسه مراتب بيتجربهها
توی عکسهای جديد آرش عاشوری نيا (کسوف) که مربوط هستند به اعتراض گروه نمايش پرچين و محمد رحمانيان به جشنوارهی تأتر فجر عکس چند تايي از دوستانم را ديدم. بعدتر که مصاحبهی مجید سرسنگی دبیر جشنواره را هم خواندم که گفته بود "اگر گروهي انصراف داده به دليل مشكلاتي مانند آماده نبودن اجرا، نبود بازيگر و ... بوده است" ديدم حيف است اين را ننويسم.
توی عکسها تصوير علي عمراني و احمد آقالو هم هست که هر دویشان از دوستانم هستند.
من و احمد آقالو حدود شش هفت ماه هر هفته يک روز يک برنامهی راديويي ضبط ميکرديم. يک کمي داستانش طولانيست اما خلاصهاش اين است که من هر هفته يک مستند علمي برای راديو ميساختم و چند بار اجرای برنامه را به گويندگان و بازيگران متفاوت محول کردم. يعني خواهش ميکردم بيايند برنامه را بخوانند. از جمله کساني که آمدند به همان برنامه يکي هم احمد آقالو بود که از جمله بهترين اجراهای آن برنامه را انجام داد.
احمد آقالو در بين اهل نمايش خيلي اعتبار دارد آن هم به يک دليل خيلي شخصي. يعني ارادهاش برای مبارزه با يک گرفتاری که حالا او را تبديل کرده به يک آدم کاملأ معتبر در بين اهل هنر. من خيلي بعد از اين که با هم کار آن برنامهی راديويي را شروع کرديم از موضوع باخبر شدم و بعد از آن هم احترامم به او بيشتر شد. همين ارادهاش يک نظم خيلي درست و حسابي هم برايش ايجاد کرده که هر بينظمي کوچک او را ميرساند تا مرز عصبيت. من اين را به طور شخصي تجربه کردهام.
از قضا آدم خيلي بيرودرواسيای هم هست و حق و حقوق خودش را خيلي خوب ميشناسد و تعارف هم ندارد.
اينها را مينويسم که متوجهتان کنم اين حرفي که دبير جشنواره دربارهی آماده نبودن اجرای نمايش رحمانيان گفته به همين يک دليل که احمد آقالو در بين بازيگران نمايش هست مطلقأ غلط است. اين را همهی کساني که با آقالو کار کردهاند ميدانند.
در تمام مدتي که ما با هم مستند علمي را توليد ميکرديم هر هفته رأس يک ساعت مشخص ميآمد اتاق من و نوشتههای برنامه را ميگرفت و ميبرد ميخواند و گاهي تلفني چند مورد را از سر کنجکاوی سؤال ميکرد که ميتوانست سؤال نکند و از روی متن بخواند و برود. تازه همهی اينها را انجام ميداد تا سه روز بعد که قرار است ضبط برنامه انجام بشود آماده باشد. گاهي خود من از هول اين که بيايد و متن آماده نباشد تا صبح مينشستم و متن را مينوشتم. همين انضباط احمد آقالو برای من يکي کافيست که برای حرفهای دبير جشنوارهی تأتر فجر دو ريال هم ارزش قايل نشوم.
حالا بماند که اصلأ خيلي مضحک است که توی اين دوره و زمانه چهار تا آدم بنشينند برای به نمايش درآمدن اثر هنری يک آدم از خودشان حرفهایتر تصميم گيری کنند، ولي خوب خود اين جناب دبير جشنواره هم از سر بيتجربهگياش دارد آبروی آن آدمي را که ايشان را به اين سمت منصوب کرده ميبرد. لابد آن بالايي هم يکيست مثل خود همين ايشان! سلسله مراتب بيتجربهها!
نظرات