جمعه برای زندگی
يکی از کارهای تحقيقاتی هيجان انگيز در زمينهی مغز و دستگاه عصبی مربوط میشود به اثر موسيقی و رقص بر تعادل هورمونی بدن و بر بخشهای مختلف مغز. حالا من الان دربارهی بندری حرف نمیزنم. لابد ديديد که بعضیها که میرقصند دستهایشان بلاتکليف است، يا برعکس دستهایشان تکان میخورد اما ايستادن و نشستنشان فرقی ندارد چون نمیدانند با پاهایشان چه کار کنند. ما اينجا داريم از اين مدلها. خوب توضيح واضحات اين است که هر رقصی يک جور الگوی حرکتی دارد و آهنگی هم که با آن میرقصيد با آن الگو جور درمیآيد. اما يک نکتهی خيلی جالبی که میتوانيد در بين ميهمانان يک جشن ببينيد اين است که گاهی بعضیها نه تنها آن الگوی حرکتی رقص را تشخيص نمیدهند بلکه وقتی شروع میکنند به همراهی با آهنگ، دست زدنشان هم با ريتم آهنگ پس و پيش میشود. مطلقن دربارهی بيماری حرف نمیزنم چون اين اتفاق معنیاش بيماری نيست. هنوز هم دربارهی رقص پيچيدهی بندری حرف نمیزنم.
خوب اگر اين پس و پيش شدن بيماری نيست پس چرا بعضیها از ريتم موسيقی و الگوی رقص پس و پيش میافتند؟ خوب الان کمکم داريم میرسيم به اصل داستان.
توی مغز انسان يک دم و دستگاه تنظيم حرکتی وجود دارد که بعضی اجزايش در اطراف مغز جا داده شدهاند. مثلن توی گوش داخلی سه تا لوله هست که به طور عمود بر هم قرار گرفتهاند و بهشان میگويند مجاری نيمدايرهای. نحوهی قرار گرفتنشان را با سه تا انگشتتان میتوانيد نشان بدهيد. مشتتان را ببنديد و بعد انگشت اشاره و شستتان را باز کنيد، شبيه هفت تير. حالا اين دو تا انگشت عمود بر هم هستند. حالا انگشت وسط را هم باز کنيد ولی از جايش حرکتش ندهيد، يعنی نبريدش زير انگشت اشاره. حالا سه تا انگشت عمود بر هم هستند. اين همان شکل مجاری نيمدايرهست. توی اين لولهها يک مايعی هست که به آن میگويند آندولنف. توی همان لولهها تعداد زيادی هم مژک يعنی مژهی کوچک هست. وقتی بدنتان را تکان میدهيد مثل بندری آندولنف هم حرکت میکند و مژهها را تکان میدهد. مژهها وصل هستند به رشتههای عصبی و هر تکانی که میخورند يک پيام عصبی به مغز میفرستند که بدن در چه زاويهایست و مغز هم تعادل بدن را کنترل میکند. در اين حالت اگر بچهی خوزستان باشيد مغزتان سرخودی ده دوازده کار اضافی بیبرنامه هم انجام میدهد. خوب اين يک نمونه از دم و دستگاههای تنظيم حرکتی مغز است.
هر آدمی میتواند الگوهای رقص يا ريتم موسيقی را تشخيص بدهد چون موضوع ياد گرفتنیست منتها مثل هر کار ديگری بايد از الگوهای ساده شروع کند. واحد بندری برای دورهی فوق ليسانس ارائه میشه. همين الگوهای ساده، مثل چهار ضربیها را به سربازها ياد میدهند تا همه با هم رژه بروند. طبل بزرگ زير پای چپ يعنی رقص چهار ضربی.
يک موضوع خيلی مهم اين است که ياد گرفتن رقص به يکی از مهمترين بخشهای ترکيبی مغز کمک میکند که حرکات عضلات را تنظيم کند. اسم اين بخش از مغز شبکهی مشاهده فعال است که به آن AON هم میگويند. شما برای راحتی میتونين بگين مرکز بندری مغز. کارکرد اين بخش AONاين است که شما با ديدن يک الگو و شنيدن ريتم میتوانيد مشابه آن را انجام بدهيد چون مغز از طريق همان شبکه گوش و چشم و عضلات را هماهنگ میکند تا مجموعهای از حرکات را بتوانيد انجام بدهيد. بعضی تحقيقات نشان داده که اين هماهگی بعدها در سنين زيادتر کمک میکند که آدمها از مشکلاتی مثل پارکينسون کمتر دردسر بکشند. مثلن تانگوی آرژانتينی جزو همين رقصهاست. حالا البته شما قاسم آبادی هم که برقصيد فرقی نمیکند بلکه خيلی هم بيشتر جلوی پارکينسون را بگيرد. بندری هم که برقصيد که اصولن همهی امراض از بدنتان خارج میشود و مشکل کلسترول هم که داشته باشيد به کلی از بين میرود.
خوب حالا "جمعه برای زندگی". يعنی بفرماييد موسيقی و رقص. "جمعه برای زندگی" را جدی بگيريد چون برای سلامتی هم خوب است.
يک کمی تمرين کنيد و برقصيد با همين قطعهی خواهران آندره که گروه آندره ريو اجرايش میکنند.
صدا رو زياد کنيد ... شروع میکنيم ...
و نويسندگان امروز:
Katiana Murillo: A close look at rainforest wildlife
ميم الف: دست در دست هم دهيم به مهر
و. ر: دنيای نرم افزارهای باز متن، قسمت آخر
لادن: هر روزم را زندگی میکنم
زهرا: پيشواز هالوين
نظرات