جايزه نوبل برای بند کفش

در بين خبرهای ديروز تا امروز که خيلی باعث هيجان در استراليا شده، مهم‌ترين‌شان مربوط است به نوبل پزشکی امسال که يکی از سه نفر برنده‌ی آن يک خانم دکتر استراليايی‌ست که طبق معمول در امريکا زندگی می‌کند.

اسم ايشان اليزابت بلکبورن است که اصلن اهل ايالت تاسمانيای استرالياست. به نقشه‌ی استراليا که نگاه کنيد آن پايين يک قطعه‌ی کوچک چسبيده به سرزمين اصلی استراليا را می‌بينيد که همان قطعه عبارت است از تاسمانيا. خيلی هم سبز و خرم است و محل اصلی توليدات چوبی‌ست و البته کلی هم معدن دارد.

اليزابت بلکبورن برای دکترايش می‌رود به انگلستان و همانجا با همسرش آشنا می‌شود و چون آقای همسر امريکايی بوده بنابراين با هم می‌روند امريکا زندگی می‌کنند. نيم ساعت پيش در حال رانندگی داشتم به مصاحبه راديو سراسری استراليا با ايشان گوش می‌دادم. می‌گفت اگر نمی‌آمدم امريکا ممکن بود در شرايط آن موقع استراليا که به خانم‌ها کمتر امکان رشد می‌دادند هرگز به چنين موفقيتی نمی‌رسيدم. ايشان اولين زن استراليايی‌ست که جايزه‌ی نوبل را دريافت کرده.

حالا البته به قول خود بلکبورن اوضاع اجتماعی استراليا برای خانم‌ها خيلی بهتر شده و حدس او اين است که در آينده‌ی نه چندان دور بايد منتظر ظهور دانشمندان نوبل بگير زيادی از بين خانم‌های استراليايی شد. فعلن که فرماندار کل استراليا خانم است و اهل همين کوئينزلند هم هست و در همين دانشگاه کوئينزلند هم درس خوانده و فارغ التحصيل شده. فرماندار ايالت کوئينزلند هم که باز خانم است و سروزير ايالت که آنا بلای است و در واقع مسئول اجرايی ايالت است ايشان هم باز خانم هستند. دور تا دور نخست وزير استراليا، يعنی کوين راد، را هم وزرای خانم احاطه کرده‌اند که دو تا از مهم‌ترين‌های‌شان عبارتند از معاون نخست وزير که همزمان وزير آموزش و پرورش، وزير کار و وزير امور اجتماعی هم هست که عبارت است از جوليا گيلارد و عنوان مؤثرترين وزير تاريخ استراليا را يدک می‌کشد. و وزير آب و تغيير اقليم که فعلن از نان شب هم واجب‌تر شده‌اند عبارت است از پنی وونگ که اصلن چينی- مالزيايی‌ست و علاوه بر اين که اولين وزير آسيايی تبار استرالياست، خيلی هم تابوشکن است. مهم‌ترينش اين است که همجنسگرا بودنش را اعلام کرده ولی پدر صاحاب بچه‌ی تمام متخصصان آب و تغيير اقليم را درآورده که نکند فکر کنند زندگی خصوصی او می‌تواند مانع تصميمات قاطعش درباره‌ی تعهدات زيستمحيطی بشود. در واقع اين که اهل سياست مدام دارند در زندگی خصوصی اين و آن دخالت می‌کنند که از طريق فشار شخصی بتوانند امتياز سياسی بگيرند در مورد پنی وونگ جواب برعکس داده.

خوب اوضاع زنان در استراليا در حال حاضر خيلی تاريخی‌ست و به نظر می‌رسد کارهای مطالعاتی در حوزه‌ی زنان هم خيلی سرعت گرفته و هر روز دارد زمينه‌های جديد مطالعاتی در اين مورد معرفی می‌شود. چند روز ديگه يک چيزی می‌نويسم خيلی بخنديد. يعنی خودم که سه روزه دارم می‌خندم به اين چيزی که شده ولی يک کمی صبر کنيد تا ته و تويش را دربياورم که عوضی نگفته باشم.

حالا يک کمی هم علم.

ديديد که ته بند کفش را گاهی می‌سوزانند يا دورش را يک تکه پلاستيک فشرده می‌گيرند که ته بند کفش ريش ريش نشود؟ اگه الان کفش بنددار پوشيديد نگاه کنيد به آن، خودتان دستگيرتان می‌شود چه شکلی دارد.

خوب توی سلول‌های بدن همه‌ی موجودات زنده يک رشته‌های بند کفش مانندی هست که اسم‌شان کروموزم است. هر جانداری تعداد مشخصی از اين بند کفش‌ها را دارد. مثلن انسان‌ها 46 تا کروموزوم دارند که چون به صورت جفتی هستند می‌گويند 23 جفت کروموزوم. برخلاف 22 جفت‌شان که تقريبن شبيه به هم هستند يک جفت از اين کروموزوم‌ها با آن‌های ديگر فرق اساسی دارند. اين يک جفت اسم‌شان کروموزوم‌های جنسی‌ست که باعث تفاوت جنس نر و ماده می‌شود. وقتی يک سلول تبديل به دو تا می‌شود، اين 23 جفت کروموزوم از همديگر جدا می‌شوند که می‌شود 46 کروموزوم و بعد هر 23 تای آن‌ها به يک سلول می‌رود. اين 23 تا توی سلول جديد شروع می‌کنند به دوباره سازی و در نتيجه هر سلولی دوباره 46 تا کروموزوم پيدا می‌کند که باز به آن می‌گويند 23 جفت. اين "جفت" و "تا" را با هم قاطی نکنيد.

خوب حالا آن ته بند کفش را که يادتان هست؟ درست بالای هر کروموزوم يکی از اين ته‌ها هست که اسمش را گذاشته‌اند تلومر (Telomer). کار اين تلومر اين است که نمی‌گذارد کروموزوم از هم بپاشد. درست مثل ريش ريش شدن بند کفش. يک عامل خيلی مهم درباره‌ی فروپاشی کروموزوم‌ها اين است که تلومرهای‌شان از بين برود.

خوب آدم می‌تواند برود بند کفش نو بخرد ولی فعلن کروموزوم نو نمی‌شود خريد. بنابراين وقتی تلومر از بين رفت تمام سلول هم از بين می‌رود. حالا چه چيزی باعث از بين رفتن تلومر می‌شود؟ عامل اصلی در يک آنزيمی‌ست به نام تلومراز (Telomerase) که در ساخت تلومر نقش اساسی دارد. وقتی تلومراز کار نمی‌کند آنوقت تلومر هم ساخته نمی‌شود و کروموزوم از بين می‌رود. اين اسمش سرطان است که خدا نصيب نکند. فی‌الواقع سرطان يعنی همين از بين رفتن کروموزوم‌ها. و وقتی نشود کروموزوم ساخت آنوقت سلول‌ها تکثير نمی‌شوند و بدن به سرعت از حال و روز عادی می‌افتد. نکته‌ی اصلی هم اين است که DNA که می‌دانيد محل رمزگذاری برای توليد تمام مواد مورد نياز بدن است در همين کروموزوم‌هاست و وقتی کروموزومی نباشد آنوقت DNA هم نيست. انگار آدم کفش فوتبال بنددار بپوشد ولی وسط مسابقه بند کفش پاره بشود. هر بندی ولو بند شلوارتان را هم که ببنديد دور کفش فوتبال باز افاقه نمی‌کند.

کاری که اليزابت بلکبورن و دو تا دانشمند ديگری که با هم برنده‌ی نوبل پزشکی امسال شدند انجام دادند همين بود که بدانند چرا آنزيم تلومراز از کار می‌افتد. اين کار يعنی چرا سرطان رخ می‌دهد؟ و خيلی مهم‌تر از اين سؤال، چرا سلول‌ها پير می‌شوند؟ کارکرد تلومراز را می‌شود بهينه کرد. با چی؟ آهان ...

حالا هی نريد ورزش کنيد.


نظرات

پست‌های پرطرفدار