علم در رسانههای فارسی زبان
من در تمام اين سالهايی که در زمينهی عمومی کردن علم کار کردهام هر چقدر که از دستم برآمده در مورد علم به زبان ساده نوشتهام و هنوز هم مینویسم. کار به درد بخوری هم هست چون بلاخره يک گوشهای از هزار جور سوراخ و سنبهی کم سوادی اجتماعی را میگيرد. همه جورهاش را هم نوشتهام. يعنی هم برای راديو، هم برای تلويزيون، هم برای مطبوعات، و هم برای انتشار به شکل کتاب.
يک مدل ديگری هم کار کردهام که موضوعات علمی برای اهل علم به زبان خودشان و برای مردم کم اطلاع به زبان خودشان بنويسم. منتها مثل هر کار ديگری که وقتی يک مدت طولانی توی آن هستيد بلاخره اين طرف و آن طرفش را میبینيد، من هم در اين 18 سال گذشته به اندازهی توانايیهای خودم بعضی قسمتها را ديدهام و از محدوديتهای نوشتاریاش هم باخبرم. يعنی مثلأ هر کاری که بکنيد باز هم برای اين که به يک مخاطب کم اطلاع بگويید DNA چيست مجبوريد دو خط توضيح بدهيد و بعد باقی ماجرا را بنويسيد. در فيزيک و شيمی هم همينطور است و تا يک جمله توضيح ندهيد چرا توی کره ماه هم که اسيد و باز را بريزيد روی هم آب و نمک میدهد خواننده يا شنونده متوجه موضوع نمیشود.
حالا تازگیها يک تجربهی خيلی جديدی پيدا کردهام در کار با رسانههای فارسی زبان خارج از کشور. يعنی خيلی ديگر نوبرش است.
الان چند ماهی میشود که دارم برای يکی از رسانههای فارسی زبان که از قرار خيلی هم شنونده در ايران دارد مطالب علمی مینويسم. قبلأ برای يکی ديگرشان مینوشتم حالا اين يکی خودشان زنگ زدهاند که میشود بنويسی برایمان. من هم برای علمی نوشتن هيچ منعی نمیبينم. حالا توی اين مدت متوجه شدهام که دربارهی علم نوشتن برای رسانههای فارسی زبان مفهوم ندارد. يعنی نمیدانند برای چه کاری و برای چه کسی مطلب علمی لازم دارند. فرق خبر علمی و توضیحات علمی را نمیدانند و همين شده که وقتی میگوييد مخاطبتان کیست نمیدانند. يعنی میخواهند با خبر علم پز بدهند. بعد که میگوييد علم مثلأ شامل ستاره شناسی هم میشود میگويند برای خانمهای خانهدار سخت است. بعد میگوييد خوب برای خانمهای خانهدار میتوانيد دربارهی ويتامينها بنويسيد، میگويند خوب خانمهای خانهدار میتوانند فوق ليسانس هم داشته باشند. بعد میگوييد خوب پس مثلأ ساده نويسی دربارهی ستاره شناسی و ژنتيک برای يک آدم فوق ليسانس که حتی ادبيات هم خوانده باشد خوب است. میگويند نه خبر علمی برایشان بنويسيد که دنيای علم را بشناسند. بعد دوباره میگوييد بابا خبر علمی را بايد توضيح داد وگرنه چيزی دستگيرشان نمیشود. بعد میگويند اگر خبر و توضيح با هم میشود يک دقيقه قبول است وگرنه زياد میشود و وقت موسيقی را میگيرد. يعنی علم وسط موسيقی خودنمايی کند.
خلاصه که هر ور داستان را که میگيريد يک ور ديگرش گرفتاری دارد. همهاش هم به اين مربوط است که نمیدانند علم برای زينت بخشيدن به برنامههای يک رسانه نيست، برای فهميدن و استفاده کردن است. همين است که گاهی آدم به خودش میگويد بدترين جا برای اشاعهی علم برای مخاطبان ايرانی رسانههای فارسی زبان است چون نه خودشان میدانند دنبال چه چيزی هستند و نه میگذارند آدم برایشان توضيح بدهد. فیالواقع فکر میکنيد با علمی نوشتن به مخاطب کمک نمیکنيد بلکه به رسانه کمک میکنيد که باقی حرفهايش را بريزد توی ذهن مخاطب.
خيلی واقعأ عجيب است که الگوی رسانهای فارسی زبان در خارج از کشور در مورد علم اين همه دچار گرفتاریست.
يک مدل ديگری هم کار کردهام که موضوعات علمی برای اهل علم به زبان خودشان و برای مردم کم اطلاع به زبان خودشان بنويسم. منتها مثل هر کار ديگری که وقتی يک مدت طولانی توی آن هستيد بلاخره اين طرف و آن طرفش را میبینيد، من هم در اين 18 سال گذشته به اندازهی توانايیهای خودم بعضی قسمتها را ديدهام و از محدوديتهای نوشتاریاش هم باخبرم. يعنی مثلأ هر کاری که بکنيد باز هم برای اين که به يک مخاطب کم اطلاع بگويید DNA چيست مجبوريد دو خط توضيح بدهيد و بعد باقی ماجرا را بنويسيد. در فيزيک و شيمی هم همينطور است و تا يک جمله توضيح ندهيد چرا توی کره ماه هم که اسيد و باز را بريزيد روی هم آب و نمک میدهد خواننده يا شنونده متوجه موضوع نمیشود.
حالا تازگیها يک تجربهی خيلی جديدی پيدا کردهام در کار با رسانههای فارسی زبان خارج از کشور. يعنی خيلی ديگر نوبرش است.
الان چند ماهی میشود که دارم برای يکی از رسانههای فارسی زبان که از قرار خيلی هم شنونده در ايران دارد مطالب علمی مینويسم. قبلأ برای يکی ديگرشان مینوشتم حالا اين يکی خودشان زنگ زدهاند که میشود بنويسی برایمان. من هم برای علمی نوشتن هيچ منعی نمیبينم. حالا توی اين مدت متوجه شدهام که دربارهی علم نوشتن برای رسانههای فارسی زبان مفهوم ندارد. يعنی نمیدانند برای چه کاری و برای چه کسی مطلب علمی لازم دارند. فرق خبر علمی و توضیحات علمی را نمیدانند و همين شده که وقتی میگوييد مخاطبتان کیست نمیدانند. يعنی میخواهند با خبر علم پز بدهند. بعد که میگوييد علم مثلأ شامل ستاره شناسی هم میشود میگويند برای خانمهای خانهدار سخت است. بعد میگوييد خوب برای خانمهای خانهدار میتوانيد دربارهی ويتامينها بنويسيد، میگويند خوب خانمهای خانهدار میتوانند فوق ليسانس هم داشته باشند. بعد میگوييد خوب پس مثلأ ساده نويسی دربارهی ستاره شناسی و ژنتيک برای يک آدم فوق ليسانس که حتی ادبيات هم خوانده باشد خوب است. میگويند نه خبر علمی برایشان بنويسيد که دنيای علم را بشناسند. بعد دوباره میگوييد بابا خبر علمی را بايد توضيح داد وگرنه چيزی دستگيرشان نمیشود. بعد میگويند اگر خبر و توضيح با هم میشود يک دقيقه قبول است وگرنه زياد میشود و وقت موسيقی را میگيرد. يعنی علم وسط موسيقی خودنمايی کند.
خلاصه که هر ور داستان را که میگيريد يک ور ديگرش گرفتاری دارد. همهاش هم به اين مربوط است که نمیدانند علم برای زينت بخشيدن به برنامههای يک رسانه نيست، برای فهميدن و استفاده کردن است. همين است که گاهی آدم به خودش میگويد بدترين جا برای اشاعهی علم برای مخاطبان ايرانی رسانههای فارسی زبان است چون نه خودشان میدانند دنبال چه چيزی هستند و نه میگذارند آدم برایشان توضيح بدهد. فیالواقع فکر میکنيد با علمی نوشتن به مخاطب کمک نمیکنيد بلکه به رسانه کمک میکنيد که باقی حرفهايش را بريزد توی ذهن مخاطب.
خيلی واقعأ عجيب است که الگوی رسانهای فارسی زبان در خارج از کشور در مورد علم اين همه دچار گرفتاریست.
نظرات