34
حالا مینويسم که متوجه بشويد چرا.
راديو و تلويزيون سراسری استراليا که ABCست يک مجری برنامههای علمی دارد که اسمش Robyn Williams است. رابين خيلی بيشتر در راديو کار میکند ولی برنامهی تلويزيونی هم میسازد. معروفترين برنامهی علمی او اسمش Science Show هست. من با ايشان از طريق تشکيلات روزنامه نگاران علمی استراليا آشنا شدم. گاهی که اسم او را جايی میبرند فقط مانده که ملت غش کنند روی زمین. اين هم عکسش که بدانيد چه شکلیست.
يک کمی که اهل علم و رسانه باشيد و برنامههای رابين را دنبال کنيد متوجه میشويد که آدم با تجربهایست و خوب هم حرف میزند منتها آدمهای از يک سطح آگاهی به پايين اصلأ به حرفهايش جذب نمیشوند. دليلش اين است که علم به زبان ساده را نمیداند وبيشتر بلد است با اهل علم دربارهی کارهایشان حرف بزند که مخاطبان خاص از گفتگوها استفاده کنند.
تا به حال سه تا دانشگاه معتبر استراليايی به اين جناب رابين سه تا دکترای افتخاری دادهاند، و دانشگاه ملی استراليا هم بابت کارهايش به او دکترای حقوق داده. مؤسسهی رويتر هم مخارج يک دورهی تحقيقاتی در دانشگاه آکسفورد را برايش فراهم کرد که ایشان در مدت آن دوره يک کتاب دربارهی زندگیاش نوشته.
فکر میکنيد چند سال است که اين رابين ويليامز دارد برنامهی Science Show را میسازد؟
34 سال. برنامهی او از سال 1975 که شروع شده همينطور ادامه داشته و خود او مجریاش بوده. 34 سال يعنی از عمر انقلاب ايران هم بيشتر.
حالا فکر کنيد توی دم و دستگاه قبل از انقلاب که هر چه آدم به درد بخور بود يا از کار بيکارشان کردند يا خودشان ديدند نمیتوانند با مدل رسانهی بعد از انقلاب کار کنند و رفتند. اما اين که میگويم دل آدم میسوزد مال اين است که توی همين 30 سال بعد از انقلاب بعضیها هم بودهاند که هر وقت که بهشان اجازه دادهاند کار رسانهای انجام بدهند آمدهاند و سرآمد همه شدهاند. معروفترينشان اسماعيل ميرفخرايیست.
ميرفخرايی همسن و سال رابين ويليامز است و سابقهی برنامه سازیاش در راديو و تلويزيون هم از رابين ويليامز بيشتر است. آنقدر فرهنگ ايرانی را میشناسد که هر مخاطبی با هر اندازه سواد میتواند از برنامههای او استفاده کند.
خوب فکر کنيد در اين 34 سالی که رابين ويليامز مرتب برنامهی علمی ساخته و بابتشان دکترای افتخاری گرفته، ميرفخرايی را يا به صدا و سيما راه ندادهاند يا اگر به هر زور و زحمتی مجوز يک مجموعه برنامهاش را دادهاند تا يک آدمی گوشی تلفن را برداشته و يک نق کوچکی زده فورأ برنامهاش را تعطيل کردهاند. من خودم شاهد زندهی دست کم ده تا از اين اتفاقات بودهام. اگر هم شک داشتيد از اهل صدا و سيما و مديرانش بپرسيد و بگوييد من اينها را نوشتهام. لابد اگر يک روزی ميرفخرايی بردارد زندگیاش را هم بنويسد میگيرند پدر صاحبش را هم درمیآورند که چرا فلان وقت اين جا بودی و آن حرف را زدی.
فکر کنيد در اين همه سال که اين رابين ويليامز برای جامعهی استراليا دربارهی علم حرف زده ميرفخرايی نتوانسته حرف بزند يا تلگرافی حرف زده و هر بار او را خانه نشين کردهاند. آنوقت منتظرند توسعه علمی از آسمان بيفتد توی دستمان.
واقعأ آدم دلش میسورد که توی دنيا با يک کسری از دانش و توانايی چه کارها میکنند و آنوقت ما هر چقدر که زور میزنيم به اين حضرات جمهوری اسلامی بفهمانيم که بابا ما که دشمن جامعهی خودمان و پيشرفتش که نيستيم حرف حالیشان نمیشود. آنوقت خودتان ببينيد چقدر آدم ناتمام و نصفه نيمه داريم بين خودمان که فکر و سوادشان میتواند هزار جور مشکل اجتماعی کشور را حل کند آنوقت نه میرسند به يک حدی از رضايت شخصی و نه جامعه از توانايی اينها سودی میبرد.
واقعأ من گاهی ياد ميرفخرايی که میافتم و مقايسهاش میکنم با نمونههای خارجیاش کلی غصهام میشود که چقدر يک حکومتی بايد روی شاخ نشسته باشد و بن ببرد.
همين است که میگويم آدم دلش میسوزد به حال خود ما مردم عادی که اين همه نصفه نيمه میمانيم.
نظرات