پلنگی از هواپيما پريد

بلانسبت آن فيلم "يک چيزی از قفس پريد"، حالا بلاخره پلنگ آقا هم از هواپيما پريد. البته ايشان با کارهايی که می‌کند به پرواز بر فراز آشيانه فاخته که هيچ شباهتی ندارد و همان يک چيزی از قفس پريد بيشتر بهشان می‌آيد.

جهت اطلاع‌تان عرض می‌کنم که همين آقای پرش هفته‌ی پيش داشت زار می‌زد که از بی پولی دارم می‌ميرم و يک روضه‌ی طولانی هم خواند که ما فقرا فردای روز اگر نداشته باشيم بخوريم بايد کی را ببينيم. مقداری معتابهی چارواداری هم بست به اقتصاد جهانی. منتها بعد از روضه‌خوانی اعلام کرد که حالا اگر فيلم خوب داشتی بردار بيار خانه‌ی من با هم ببينيم چون يک تلويزيون LCD خريده‌ام که از زور بزرگی با بدبختی آوردمش توی خانه.

دقيقأ به همين دليل است که اسم کارهای ايشان يک خط در ميان همان "يک چیزی از قفس پريد" است و شما هيچ شک نکنيد. ‌

در هر حال پلنگ آقا خيلی عيد را به شما تبريک می‌گويد و برای وعده‌ای که داده بود در مورد فيلم پرش از هواپيما، فيلم را به عنوان هديه‌ی نوروزی برای‌ خوانندگان وبلاگ به اينجانب داد که بگذارم روی وبلاگ برای ديدن‌تان.

الوعده وفا.

آن اول فيلم هم يک کمی با او مصاحبه می‌کنند که خودتان می‌بينيد و می‌شنويد.

حالا برای اين که خودتان را امتحان کنيد که از ارتفاع می‌ترسيد يا نه فيلم پرش پلنگ آقا را ببينيد.



نظرات

پست‌های پرطرفدار