جمعه برای زندگی
خوب معلومه که "جمعه برای زندگی" ادامه دارد ...
"جمعه برای زندگی" يک قرار هفتگیست برای نوشتن دربارهی همهی خوشیهایی که ما را به دنيا متصل نگه میدارد. همهی حرفهای ناگفته. من تجربه کردهام که يک کمی که توی ذهنتان میگرديد متوجه میشويد يک چيزهایی هست برای حرف زدن که آدم دوست دارد بگويدشان اما معلوم نيست چه وقت اين کار را میکند.
دقيقأ برای همين است که "جمعه برای زندگی" جای نوشتن همين نوشتههای بیزمان اما به درد بخوریست که هيچ چيزی که ازشان برنيايد، اما خود نويسنده را برمیگرداند به زندگی.
حالا من امروز در استراليا يک عدهای را آن طرف دنيا از خواب بيدار کردهام که برای "جمعه برای زندگی" بنويسند. پشيمان هم نيستم چون فردا که از خواب بيدار بشوند با ديدن نوشتهی خودشان کلی روزشان ساخته میشود.
خوب حالا قبل از اين که نوشتههای همين نصف شب بيداران را بخوانيد يک چيز جالبی بشنويد.
چند بار در عمرتان فيلم "نبرد الجزاير" را ديدهايد؟
آن اوايل انقلاب يک روز در ميان آدم يک جايی در معرض نمايش اين فيلم بود. منتها بعد از نبرد الجزاير ديگر هيچ فيلمی که به آدم نشان بدهد بلاخره اين الجزايریها حالا توی اين روزهای بعد از پيروزی زندگیشان چطور است نديديم. خوب جوابش اين است که زندگیشان معمولی شده. درگيری سياسی هم دارند البته ولی زندگی هم میکنند و از آن لذت هم میبرند.
حالا امروز يک موسيقی الجزايری میبينيد و میشنويد که خيلی جديد است و کلی هم برای رفع معضل چربیهای اضافی مفيد است. اين نمونهی همان چيزیست که خيلی از ماها بعد از فيلم نبرد الجزاير از آن باخبر نبوديم. فی الواقع زندگی جريان دارد.
خوب خوانندهی اين آهنگ هم Rwah Gbali هست.
و اما بقيه مطالب مربوط به نيمه شب بيداران البته به جز پرشين:
خورشيد خانم: موهیتو بنوشین تا حالتون جا بیاد
پرشين سعيد واقفی: فشار بده پايين لطفأ
سيبيل طلا: جبر جغرافيایی
نيک آهنگ کوثر: اينجا هنوز پنجشنبهست
مريم نبوی نژاد: آه چقدر دلم برایتان تنگ شده.
نظرات