جمعه برای زندگی

اين هم جمعه و"جمعه برای زندگی".

يک چيزی ديدم خيلی جالب بود برای خودم گفتم بنويسمش برای شما. چند وقت پيش توی يکشنبه بازار وسط شهر يک آقايی داشت زيتون و روغن زيتون می‌‌فروخت. از روی چهره‌ی فروشنده حدس زدم که بايد ايرانی باشد، که تشخيصم درست بود. روی شيشه‌های زيتون هم نشانه‌های ايرانی داشت. خلاصه که با هم گپ زديم و خيلی هم لطف کرد و چند تا زيتون تعارف کرد.

يک کمی که از اين طرف و آن طرف حرف زديم گفت من اقتصاددان هستم و خيلی سال پيش دکترايم را که گرفتم يک مدتی در دانشگاه‌ها درس ‌دادم. بعد فکر کردم اين همه حرف‌هايی که من به دانشجوها می‌زنم خوب چرا خودم امتحان‌شان نکنم؟ رفته بوده چند تا دوره‌ی مربوط به کاشت و عمل آوری زيتون ديده بوده و يک کارگاه زيتون و روغن زيتون راه انداخته بوده. البته آن قسمت مربوط به آقای خودم نوکر خودم که سر جايش، ولی اين که دانش خودش را در کار توليدی به کار گرفته بود از همه جالب‌تر بود.

گفتم حالا درآمد کارتان آنقدری هست که ادامه دادنش بيارزد؟ گفت بهتر از دانشگاه است و اگر می‌خواستم می‌شد گسترشش بدهم که باز درآمد بهتری داشته باشم. از قرار از يک منطقه‌ی نزديک بريزبن هم می‌آمده و هر آخر هفته محصولات خودش را می‌آورده برای فروش.

يک کمی هميشه آدم به خودش می‌گويد حالا جای گرم و نرم را بگذارم بروم يک کار توليدی شروع کنم که چه بشود؟ بعد البته يک کمی هم آن اوايلش اعتماد به نفس آدم کمتر است ولی کم‌کم راه می‌افتد و نتيجه می‌دهد. خلاصه که اگر ديديد سر از شيرينی فروشی درآوردم حتمأ تشريف بياوريد شيرينی بخريد. بلکه هم با تجربه‌ی اين "جمعه برای زندگی" يک گروه موسيقی دوره گرد راه انداختم.

خوب حالا برای اين هفته يک موسيقی عراقی می‌بينيد و می‌شنويد. اسم خواننده‌اش‌ رضا العبدالله است و سه سال پيش يکی از دوستانم که عراقی‌ست يک سی دی‌اش را کادو داد که بشنوم. محض اطلاع‌تان اين که آهنگی که رضا عبدالله می‌خواند خيلی قديمی و روستايی‌ست ولی حالا با تنظيم جدید به نظر امروزی می‌رسد.



و باقی مطالب امروز:

پرشين سعيد واقفی: در گلستانه چه بوی علفی می‌آيد

ميم ميم: يادداشت‌های پراکنده از روزگاری که گذشت، قسمت هفتم


نظرات

پست‌های پرطرفدار