جمعه برای زندگي

جمعه آمد و اينجانب هم حاضر برای "جمعه برای زندگی" که بزنيم و برقصيم.

يک فيلمی دارم می‌سازم برای نوروز که امسال توی وبلاگ می‌بينيدش. می‌بريد از خنده. کلی هم بازيگر محلی دارد. با خيلی‌ها آشنا می‌شويد. قرارمان اين است که يک مراسم نوروزی اساسی توی همين وبلاگ برگزار کنيم که ببينيد از يک وبلاگ چه کارهايی که برنمی‌آيد. ساز و آواز و فيلم و موسيقی.

اگر اهل نوشتن هستيد برای نوروز حالا وقت نوشتن هست. فقط نوروزانه بنويسيد. خاطرات خوش‌تان را هم بنويسيد. بنويسيد ها.

امروز زودتر از هميشه "جمعه برای زندگی" را گذاشتم روی وبلاگ که اگر نزديک خوابيدن‌تان است اصولأ نتوانيد بخوابيد و اگر اين طرف‌ها هستيد و صبح‌تان است و سر کاريد، تعطيل کنيد برويد توی خيابان و دنيا را ببينيد.

صدای بلندگوی کامپيوترتان را زياد کنيد ... و بشنويد و ببينيد و لذت ببريد.









و اما باقی مطالب امروز. در ضمن محسن و حورا خيلی غيبت‌شان زياد شده. برای غيببت غير موجه نمره کم می‌کنيم.

ليلا (ملبورن): این جمعیت شتابان به کجا می رود؟

پرشين سعيد واقفی (استراليا): شير بيسکويت نمی‌خوای؟

شيدا: امبرتو توزی،

شهره (سوئد): روزی برای پر زدن،

ميم ميم (ايران): يادداشت‌های پراکنده از روزگاری که گذشت، قسمت پنجم.







نظرات

پست‌های پرطرفدار