ولک جاسم ... آقا حق داره فحشت بده
آدم گاهی فکر میکند چرا اين همه در ادبيات کلاسيک ملتها دربارهی بو و رايحه حرف میزنند. حتی دربارهی حامل بو هم حرف میزنند، مثل باد صبای خودمان که مشک فشان خواهد شد. تا جايی که خواندهام و با اطرافيان غير ايرانیام حرف زدهام همين داستان در بين ملتهای ديگر هم هست.
حالا البته قسمت افتضاحش هم هست که مربوط میشود به ادبيات عامه. مثل "شيميايی زدن" که معرف حضورتان هست.
ولی واقعأ چقدر بوهای مختلف در محيط اطراف ما هست؟ حالا کاکو نيک آهنگ سر علی شومو چند تا شيشه عطر داری؟
حالا البته تعداد بوها در مورد جانداران مختلف خيلی متفاوت است ولی در مورد انسانها از يک راه ديگری به تعداد بوهای قابل تشخيص میشود رسيد. يا خودش راست میگه يا از حلقومش میکشيم بيرون. من خرسم و اينا هم نداريم. وقتی قراره از حلقومش بکشيم بيرون، طبق معمول سنوات گذشته، اين عدد را از روی گيرنده يا به عبارت درستتر پذيرندههای بويايی که نزديک به 1800 تا هستند حدس میزنند، ولی باز هم ممکن است بيشتر از اينها باشند.
حالا يک کمی داستان را عوض کنيم.
آی هندونه ....
حالا البته قسمت افتضاحش هم هست که مربوط میشود به ادبيات عامه. مثل "شيميايی زدن" که معرف حضورتان هست.
ولی واقعأ چقدر بوهای مختلف در محيط اطراف ما هست؟ حالا کاکو نيک آهنگ سر علی شومو چند تا شيشه عطر داری؟
حالا البته تعداد بوها در مورد جانداران مختلف خيلی متفاوت است ولی در مورد انسانها از يک راه ديگری به تعداد بوهای قابل تشخيص میشود رسيد. يا خودش راست میگه يا از حلقومش میکشيم بيرون. من خرسم و اينا هم نداريم. وقتی قراره از حلقومش بکشيم بيرون، طبق معمول سنوات گذشته، اين عدد را از روی گيرنده يا به عبارت درستتر پذيرندههای بويايی که نزديک به 1800 تا هستند حدس میزنند، ولی باز هم ممکن است بيشتر از اينها باشند.
حالا يک کمی داستان را عوض کنيم.
آی هندونه ....
هوس کرديد نه؟ ... آخ آخ نگو من خودم بدترم ... اساسأ من در عرض نيم ساعت کلک يک هنوانه را میکنم. هر اندازه بزرگ هم باشد همان نيم ساعت کفايت میکند. بی ادب ... شاه فنره مال يک جاهای ديگهس.
حالا فرص کنيد هندوانه را از اين طرفی گذاشتيم.
توی دستگاه بويايی همهی پستانداران دو تا عضو شريف هست به شکل هندوانه که اگر از روبرو بهشان نگاه کنيد شکلشان مثل همين هنوانهایست که عکسش را گذاشتم اين بالا.
خوب حالا اگر هر دو تا عضوهای شريف را از وسط ببريم شکلشان اين طوری میشود.
پوستهی بيرونی هندوانه میشود همين جايی که بوها وارد میشوند يعنی جدار داخلی بينی. اما درست مثل هندوانه که يک پوستهی داخلی سفيد هم دارد عضوهای شريف هم يک پوستهی داخلی دارند که گيرندهها يا پذيرندهها در همين پوسته جا میگيرند. شکلشان میشود اينطوری:
گيرندههای مختلف را به رنگهای متفاوت نقاشیشان کردهاند که معلوم بشود متفاوتند. هر گيرندهای در واقع يک سلول عصبیست و رشتهی بلند خودش را که اسمش axon هست میفرستد به يک گوی همرنگ خودش.
به اين ترتيب هر بويی که به مشام ما میرسد چند تا عصب و گویهای همرنگشان را فعال میکند و اين حضرات پيامهایشان را میفرستند به مغز و بوی مورد نظر در مغز جا معنا پيدا میکند. مسير جريان هم اين طوریست:
در عالم غير نقاشی هم شکل عضو شريف اين طوریست که عکسش را گذاشتهام اين زير و گویها هم همان نقاط آبی رنگی هستند که دو تایشان با نشانه علامت گذاری شدهاند.
حالا يک چيز جالبی دربارهی عضو شريف بشنويد. اين عضو مورد نظر در واقع يک بخشی از دستگاه اعصاب مرکزی بدن است. يعنی پيام میگيرد و با مغز در ارتباط است. در هيچ جايی از دستگاه اعصاب مرکزی سلول عصبی توليد نمیشود. يعنی تا به حال که اينطور بوده ولی خوب بستگی دارد که کجا اين حرف را بزنيد. بعضی جاها میشود. همينه که گفتم، خرگوش نيستم و اينا هم نداريم.
ولی در شرايط طبيعی سلولهای دستگاه اعصاب مرکزی توليد نمیشوند و همين هم هست که تا سلولهای عصبی مغز ايراد پيدا میکنند مثلأ فراموشی به آدم دست میدهد. همين گرفتاری برای نخاع هم هست که از سلولهای عصبی دراز تشکيل شده و چون در نخاع هم سلول عصبی توليد نمیشود بنابراين تا تخاع يک آدمی صدمه ببيند حرکات بدن آدم صدمه ديده به هم میخورد.
منتهای مراتب تنها جايی در دستگاه اعصاب مرکزی که سلولهايش توليد میشوند همين عضو شريف است، يعنی در همين دستگاه بويايی. اين نکتهی مهمیست و اين همه که دربارهی سلولهای ساقهای میشنويد يک نمونهشان همين سلولهای بويايی هستند که اگر در زمان جنينی اينها را برداريد و کشت و زرع کنيد آنوقت میشود ازشان در مناطقی که سلولهای عصبی صدمه ديده استفاده کرد.
حالا در يک مواردی در موشها جواب داده ولی کلی راه هست تا برسند به قطعيت درمانی.
به هر حال اگر به هر دليلی پوستهی داخلی اين عضو شريف صدمه ببيند آنوقت ترتيب اعصاب بويايی که عکسشان را ديديد هم داده میشود و در نتيجه خيلی از بوها را نمیشود تشخيص داد. اين را بخصوص به عزيزان دل برادر که دماغشان را پيش هر آدمی جراحی میکنند بايد گفت. البته هپاتيت هم همين بلا را میآورد به سر بويايی و برويد واکسن هپاتيت بزنيد.
حالا غرض از مزاحمت. همينطوری فلهای عطر نخريد. اول بوی بدنتان را تشخيص بدهيد بعد سراغ عطر خريدن برويد. دليلش اين است که ترشحات غدد عرقی هر آدمی تأثير انکار ناپذيری بر ديگران دارد. يعنی جذب کننده هستند. اين همان اثریست که به اسم فرومون در حيوانات میشناسند. البته فرومونها در آدمهای طبيعی قابل تشخيص نيستند ولی ترشحات غدد عرقی بدن وجود دارند و عطرهای مختلف شدت اثر اين ترشحات را زياد و کم میکنند.
میرويد يک عطری میخريد که ملت را فراری میدهد بعد هی از خودتان میپرسيد چرا امروز هيچکس تحويلمان نمیگيرد؟ برای اين که بوی عطرتان با بوی طبيعی بدنتان مثل کارد و پنير شدهاند و ملت تحمل نمیکنند. يعنی پيامهای بويايی که از طرف شما به مغز ديگران ارسال میشود آنها را به فکر گرفتاریهایشان میاندازد در حالی که بايد به ياد خوشهایشان بيفتند.
ولک جاسم ... کاکا برو عطر درست بخر، اين هزار بار ... حالا ارزون بود خواستی لاف بيای بيا، مشکلی نيست ... بگو عطر خريدم خدات تومن ... خوب میری عطر گرون میخری بعد میگی آقام فحشم داد ... قربونت، آقات ياد ری بن خودش میافته که جنابعالی داديش به باخت ... .
نظرات