در قاب عکس استراليايی: جدی جدی ببخشيد ها
سال گذشته يک روز موبايلم زنگ خورد با يک شمارهی ناآشنا. تا گفتم الو از آن طرف خط يک آقايی بدون سلام و به زبان فارسی گفت "کيومرث پس کی اون کفشها رو مياری برام". گفتم " بله آقا!" گفت "اِ... انگاری اشتباه گرفتم". گفتم "از کجا زنگ میزنيد؟" گفت "از سيدنی". فکر کنيد توی اين همه خارجی در استراليا يک نفر اشتباهی زنگ بزند و فارسی هم حرف بزند، از آن طرف خط هم يکی فارسی بگويد "بله آقا". خلاصه خداحافظی کرديم و تمام شد.
حالا امروز عصر داشتم رانندگی میکردم به طرف باشگاه ورزشی که موبايلم زنگ خورد. زود صدای موبايل را گذاشتم روی بلندگو که همینطور که رانندگی میکنم حرف هم بزنم. چهار دقيقه حرف زديم و من هنوز دارم میخندم. يعنی خفه شدهام از خنده که آن طفلکی که پشت خط بود چه به سرش آمد از دست من. همهاش هم مربوط میشود به اين که من گفتم الو و آن طرف هم يک کلمه گفت ...
پسر: الو، سلام. من افشينم ...
من: اِ... سلااااااام افشين. چطوررررری؟
پسر: مرسی خوبم ...
من: خونهی جديد خوبه؟ جا افتادين؟
پسر: ... اِ ... آره خوبه جا افتاديم ...
من: کار و بار چطوره؟ بابا پس کی مياين اينطرفا؟
پسر: ... اِ ...
من: سارا خوبه؟
پسر: ... اِ ... خوبه ...
من: نکنه دارين مياين اينجا؟ آقا کی بيام فرودگاه بيارمتون؟
پسر: ... اِ ...
من: ببين چيزی لازم ندارين؟ تعارف نکن ها ...
پسر: ... اِ ... نه چيزی لازم نداريم ...
من: ببين از موسيقیها خوشت اومد؟
پسر: ... اِ ...
من: ... اصلأ ليلا سی دی رو برات آورد؟
پسر: ... اِ ...
من: ... ببين اگه نياورده هنوز بهش ايميل بزن. ايميلش رو داری؟
پسر: ... اِ ... میگردم برات پيدا میکنم ...
من: ... چيو میگردی پيدا میکنی؟ خودم برات فرستادم ...
پسر: ... اِ ...
من: ... تو خوبی اصلأ؟ ...
پسر: ... آره خوبم ... حالا بعدأ زنگ میزنم ...
من: ... افشين خوبی؟
پسر: ... اِ ... ببخشيد من ...
من: ... آقا نکنه ... ببين شما افشين ... هستی؟
پسر: ... نه قربان من افشين ... هستم ...
من: ... ها ها ها ها .... ها ها ها ها .... ها ها ها ها ....
پسر: ... ها ها ها ها ... ها ها ها ها ... ها ها ها ها ...
من: ... آقا عجب وضعی شد ... ها ها ها ها ...
پسر: ... آره خيلی خندهدار شد ... توی اين کشور آدم اشتباهی زنگ بزنه به يک ايرانی ديگه ... ها ها ها ها ...
من: ... ها ها ها ها ... آقا ببخشيد من اصلأ همينطور حرف زدم ... ها ها ها ها ... من يک دوستی دارم ملبورنه هم اسم شماست فکر کردم اون زنگ زده ... ها ها ها ها ...
پسر: ... ها ها ها ها ... آقا حالا من دارم میرم ملبورن اگه میخواين سی دی رو ببرم براش ... ها ها ها ها ...
من: ... ها ها ها ها ... نه بابا فرستادم براش ... اگه نمیگفتی میگردم ايميل رو پيدا میکنم حالا حالاها داشتم برات حرف میزدم ... ها ها ها ها ...
پسر: ... ها ها ها ها ... آقا من برم شما هم داری رانندگی میکنی ...
من: ... قربان شما ... جدی جدی ببخشيد ها خيلی حرف زدم ...
پسر: ...ها ها ها ها ... خواهش میکنم ... خداحافظ
من: ... ها ها ها ها ... خداحافظ
حالا امروز عصر داشتم رانندگی میکردم به طرف باشگاه ورزشی که موبايلم زنگ خورد. زود صدای موبايل را گذاشتم روی بلندگو که همینطور که رانندگی میکنم حرف هم بزنم. چهار دقيقه حرف زديم و من هنوز دارم میخندم. يعنی خفه شدهام از خنده که آن طفلکی که پشت خط بود چه به سرش آمد از دست من. همهاش هم مربوط میشود به اين که من گفتم الو و آن طرف هم يک کلمه گفت ...
پسر: الو، سلام. من افشينم ...
من: اِ... سلااااااام افشين. چطوررررری؟
پسر: مرسی خوبم ...
من: خونهی جديد خوبه؟ جا افتادين؟
پسر: ... اِ ... آره خوبه جا افتاديم ...
من: کار و بار چطوره؟ بابا پس کی مياين اينطرفا؟
پسر: ... اِ ...
من: سارا خوبه؟
پسر: ... اِ ... خوبه ...
من: نکنه دارين مياين اينجا؟ آقا کی بيام فرودگاه بيارمتون؟
پسر: ... اِ ...
من: ببين چيزی لازم ندارين؟ تعارف نکن ها ...
پسر: ... اِ ... نه چيزی لازم نداريم ...
من: ببين از موسيقیها خوشت اومد؟
پسر: ... اِ ...
من: ... اصلأ ليلا سی دی رو برات آورد؟
پسر: ... اِ ...
من: ... ببين اگه نياورده هنوز بهش ايميل بزن. ايميلش رو داری؟
پسر: ... اِ ... میگردم برات پيدا میکنم ...
من: ... چيو میگردی پيدا میکنی؟ خودم برات فرستادم ...
پسر: ... اِ ...
من: ... تو خوبی اصلأ؟ ...
پسر: ... آره خوبم ... حالا بعدأ زنگ میزنم ...
من: ... افشين خوبی؟
پسر: ... اِ ... ببخشيد من ...
من: ... آقا نکنه ... ببين شما افشين ... هستی؟
پسر: ... نه قربان من افشين ... هستم ...
من: ... ها ها ها ها .... ها ها ها ها .... ها ها ها ها ....
پسر: ... ها ها ها ها ... ها ها ها ها ... ها ها ها ها ...
من: ... آقا عجب وضعی شد ... ها ها ها ها ...
پسر: ... آره خيلی خندهدار شد ... توی اين کشور آدم اشتباهی زنگ بزنه به يک ايرانی ديگه ... ها ها ها ها ...
من: ... ها ها ها ها ... آقا ببخشيد من اصلأ همينطور حرف زدم ... ها ها ها ها ... من يک دوستی دارم ملبورنه هم اسم شماست فکر کردم اون زنگ زده ... ها ها ها ها ...
پسر: ... ها ها ها ها ... آقا حالا من دارم میرم ملبورن اگه میخواين سی دی رو ببرم براش ... ها ها ها ها ...
من: ... ها ها ها ها ... نه بابا فرستادم براش ... اگه نمیگفتی میگردم ايميل رو پيدا میکنم حالا حالاها داشتم برات حرف میزدم ... ها ها ها ها ...
پسر: ... ها ها ها ها ... آقا من برم شما هم داری رانندگی میکنی ...
من: ... قربان شما ... جدی جدی ببخشيد ها خيلی حرف زدم ...
پسر: ...ها ها ها ها ... خواهش میکنم ... خداحافظ
من: ... ها ها ها ها ... خداحافظ
نظرات