جمعه برای زندگی
میخواستم مثل اژدها وارد میشود بنويسم "جمعه برای زندگی" وارد میشود ديدم جور نمیشود. منتها شما همينقدر قبول کنيد که امروز يک "جمعه برای زندگی" خيلی درست و حسابی داريم. اينقدر آدمها را از خواب بيدار کردهام يا نگذاشتم بخوابند که خدايیاش بايد سر پل صراط را يک چند وقتی مسدود کنند که من آدم ببرم از اين طرف به آن طرف.
خيلیها را برای "جمعه برای زندگی" اين هفته دعوت کردم که بنويسند. برای هفتهی آينده هم خيلیها دارند مینويسند. اين همه دعوت فقط و فقط به يک دليل است. هر موجودی که به هوش باشد به موقع به محرکهای محيطیاش پاسخ میدهد. اين يک اصل بدون تغيير است و همه جا و در مورد تمام موجودات زنده عالم صدق میکند.
همهمان از بعد از برگزاری انتخابات درگير خبرهای روزانه هستيم منتها خبرها با دشواری منتشر میشوند و کمکم داريم عادت میکنيم به توليد فکری کم. در نتيجه اوضاع رسانهایمان شده است مثل آرايشگرهای بيکار که سر خودشان را میتراشند. به دلايل واضح اوضاع خبررسانی محدوديت دارد. منتها ما بايد حرف بزنيم. تا حرف نزنيم و هوشياریمان را نشان ندهيم ديگران را به هوشيار بودن تشويق نمیکنيم. به ناز کردن نيست که الان حرفمان نمیآيد. واقعأ لازم نيست تحليل سياسی بدهيد که چون همين الان تحليلتان نمیآيد برويد بگيريد بخوابيد. همين که دور و بر زندگیتان را بکاويد و در موردش حرف بزنيد نشان میدهد که هوشياريد.
"جمعه برای زندگی" برای همين حرفهايیست که ممکن است فقط مربوط به کنجکاویهای روزانهتان باشد اما همينقدر که کنجکاوی میکنيد آنوقت فکرتان را به کار میاندازيد تا جامعه و دشواریهايش را بکاويد و شرايط را برای خودتان و ديگران بازتعريف کنيد.
از قديم هم آدمها میرفتند توی قهوهخانهها مینشستند و چای مینوشيدند و گپ میزدند. همين که در زندگی روزمره ديده میشدند به خودشان کمک میکردند که نقاط مشترک فکری پيدا کنند و گرفتاریهای جامعهشان را حل کنند. "جمعه برای زندگی" همان قهوهخانهایست که من هر هفته همهی اهل نوشتن را دعوت میکنم که بيايند، موسيقی بشنوند و برای ديگران بنويسند. حرفهای زندگی روزمرهشان را بنويسند و خبر بدهند که هنوز هوشيارند و در جامعه هستند. به همين دليل آدمها را بيدار میکنم يا بيدارشان نگه میدارم که برای "جمعه برای زندگی" بنويسند تا هوشيار بمانيم.
"جمعه برای زندگی" فرصت گپ زدنهای ما با همديگر است.
حالا کمکم به فکرم رسيده يکی دو نفر را هم دعوت کنم که دستور غذا بنويسند و بخش آشپزی را هم راه بيندازند. اگر اهلش هستيد دعوتم را قبول کنيد و بنويسيد. اگر هم بايد بيدارتان کنم خبرم کنيد تا از استراليا بيدارتان کنم.
اين هم موسيقی امروز "جمعه برای زندگی" با گروه کيوسک و محسن نامجو.
خوب اين هم نويسندگان بيدار نگه داشته شدهی اين هفته:
زيتون: ديکتاتوری همايونتاريا
زهره امين: زن در سال 1488
توفيق حيدرزاده (سردبير سابق مجله نجوم): هفتهی ديگر در سعدترين ساعت
لوا زند: ندا آقا سلطان- چند پرده بی ربط- مشاهدات شخصی
Roudi Boroumand: Right after becoming a mother
ميم الف: دخترم پرسيد مامان چرا زدنت؟
پرشين سعيد واقفی: مردم همه میجهنمیدند
لادن کريمی: تئوری سبز نسل من
اسدالله امرايی: پل کله يک هواپيما گم میکند
Katiana Murillo (Costa Rica): The Canopy Tour
شيرين جمارانی: از ديد بقيه
ابراهيم خندان: خاطراتی از يک طرح ملی. قسمت هشتم: آقای ايکس، فقط به فکر پيشرفت ايران
نظرات