جمعه برای زندگی

اين هم "جمعه برای زندگی" اين هفته که بدانيد نه اين صفحه متوقف شده، نه روز جمعه، و نه زندگی.

"جمعه برای زندگی" را به عنوان يک تجربه‌ی رسانه‌ای که نگاه می‌کنم می‌بينم برای خودم و آن گروهی که هر هفته نوشته‌های اين يک روز را دنبال می‌کنند مثل يک کافه‌ای شده که گاهی توی آن موسيقی شاد پخش می‌کنند و گاهی موسيقی‌اش آرام‌تر می‌شود ولی در همه حال مشتری‌های کافه با هم گپ می‌زنند.

اتفاقأ اگر "جمعه برای زندگی" همان کافه‌ی گپ زدن‌های ديگران با هم باشد لاجرم می‌بايست آن را باز نگه داشت که مناسبت حرف زدن هم پيش بيايد.

يک فکری به سرم زده که از هفته‌ی آينده اجرايش می‌کنم. يعنی تصميم گرفته‌ام در همين بريزبن اجرايش کنم و ثمراتش را برای‌تان در وبلاگ بگذارم. از هفته‌ی آينده جمعه‌ها عصر يک جايی قرار می‌گذارم که هر کسی که دوست داشت بيايد و با هم چای و قهوه سفارش بدهيم و گپ بزنيم. اسمش را هم می‌گذارم "جمعه برای زندگی" و حرف‌های‌مان را ضبط می‌کنم و عکس می‌گيرم و می‌گذارم‌شان روی وبلاگ که شما هم بشنويد چه‌ها گفته‌ايم.

فکر می‌کنم راه خوبی باشد که حرف‌های جديد را در همين صفحه‌ی "جمعه برای زندگی" بشنويد. اگر در بريزبن هستيد و دوست داريد جمعه‌ها بياييد و در کافه‌ی "جمعه برای زندگی" گپ بزنيد ايميل بزنيد تا خبرتان کنم کجا قرار می‌گذاريم.

و اين هم "جمعه برای زندگی" اين هفته با گروه کيوسک.


و نوشته‌های ديگران:

پرشين سعيد واقفی: پس گریه كن مرا، به طراوت

ميم با نون: شيوه‌های دوستانه‌تر

پرشين سعيد واقفی: مقصر کيست؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار