تاريخ با عصرانه

امروز افتتاحيه‌ی يک نمايشگاه دريانوردی بود و البته به دعوت هيئت مديره‌ی موزه‌ی دريايي بريزبن رفته بودم همين مراسم.

اصل داستان اين است که اگر اينجا از کسي که بيسواد نيست اما تاريخ استراليا را کمتر مي‌داند بپرسيد چه کسي برای اولين بار قدم به اين سرزمين گذاشت به احتمال خيلي زياد و از روی شواهد روزمره مي‌گويد کاپيتان James Cook. خوب در خيلي از شهرهای استراليا ساختمان و پل به نام ايشان زياد است. کوچه و خيابان هم که فراوان به اسم ايشان هست.



در کنار همين سازه‌هايي که به اسم جيمز کوک نامگذاری شده قيد شده که او در سال 1770 قدم به خاک استراليا گذاشته. خوب الیته جيمز کوک انگليسي بوده و خيلي هم جای تعجب نيست اين نامگذاری‌ها.

حالا امروز با کمک سفارت اسپانيا در استراليا يک نمايشگاه دريانوردی افتتاح شده که سه چهار ماهي هم برقرار است و مضمونش اين است که بخش شمالشرقي استراليا که همان جزاير معروف Torres Straits در آنجا هستند اساسأ توسط اسپانيايي‌ها کشف شده و نامگذاری اين مکان هم اسپانيايي‌ست.


دولت استراليا هم چند وقت پيش در يک کارت پستالي اعلام کرد که 150 سال قبل از جيمز کوک يک دريانورد هلندی به نام کاپيتان Willem Janszoon قدم به خاک استراليا گذاشته بود. البته هنوز همان جيمز کوک است که دارد از شهرتش استفاده مي‌کند و باقي کاشفان را فقط اهل تاريخ مي‌شناسند.

يک نکته‌ی جالبش اين است که سال گذشته باز با کمک دولت هلند يک کشتي‌ای که به همان نام کشتي اوليه که اسمش Duyfken بود بازسازی شده بود به مدت ده ماه راه افتاد دور استراليا و در 25 شهر و بندر توقف کرد تا اين واقعيت را که جيمز کوک اولين آدمي نبوده که قدم به خاک استراليا گذاشته را به مردم بگويد.

حالا امروز برای افتتاح اين نمايشگاه دريانوردی سفير اسپانيا، کاردار مکزيک و کاردار هلند هم آمده بودند و در همان جمع کوچک افتتاحيه که استراليايي‌ها هم بودند درباره‌ی اين وقايع تاريخي حرف مي‌زدند و در ضمن مدعوين را به خوردن عصرانه دعوت مي‌کردند.



خوب این بماند که اصولأ استراليا به همين دليل که از زور بزرگي معلوم نيست همان جيمز کوک هم چقدرش را ديده ولي به هر حال هيچکس جز انگليسي‌ها اينجا را مستعمره‌ی خودش نکرده بود. علاوه بر اين که لابد بايد برای همين جيمز کوک هم ادله و شواهد دارند که اول از همه آمده. اين‌ها هم به کنار، بلاخره دولت هلند خرج ساخت و سفر يک کشتي را داده که به مردم يک کشور ديگر که رئيسش ملکه‌ی يک جای ديگری‌ست بگويد اين ما بوديم که اين کشور را فتح کرديم. خوب همه‌ی اين‌ها به قدر يک دعوای جانانه کافي‌ست ديگر، نیست!؟

حالا البته دعوايي که نشد اما سفير اسپانيا با خنده و شوخي ‌گفت انگار قبل از اين جيمز کوک هيچکس توی دنيا نبوده، خودش بوده و خدا. خوب مدل جالبي‌ست برای بحث‌های تاريخي. اين هم عکس سفير اسپانيا.



آن اواخر که همه با هم گرم صحبت بودند دو تا موضوع جالب هم شد. به سفير اسپانيا گفتم خبر داريد که توی ايران دن کيشوت را همه مي‌شناسند؟ گفت جدی؟ گفتم به نظرم بعد از اسپانيايي‌ها ما ايراني‌ها بيشتر از همه دن کيشوت را مي‌شناسيم از بس که داستانش کاربرد دارد. ضمنأ همانجا ياد منير افتادم که يک وقتي توی همين وبلاگ ميهمان شده بود و نوشت اسپانيايي‌ها خيلي تند حرف مي‌زنند، سرعت حرف زدن‌شان با همديگر خيلي سرسام آور است.

نشد از کاردار هلند بپرسم، اينجا هم بعله؟ يعني مؤسسه‌ی هيفوس دارد توی استراليا هم براندازی نرم مي‌کند؟ آقا خاطرتان هست جنگ کازرون که با انگليسا در افتاده بوديد با يک تير سه تاشان را مالانديد به خاک؟ اين هلندی‌ها با آن چشمای چپ‌شان زل زده بودند به ما که يک وقت نريزيم سرشان.

نظرات

پست‌های پرطرفدار