کنفرانس جهانی تغيير آب و هوا، کپنهاگ - هفده
کنفرانس کپنهاگ تمام شد. من هم که آمدهام استراليا هنوز در حال خواب و بيداری هستم و هر جايی که دو تا آدم روبرويم نشسته باشند از زور خميازههايم خوابشان میبرد. منتهای مراتب در قسمت غير شخصی موضوع بلاخره دو هفته بحث و جدل بين دانشمندان و سياستمداران در يک همايش تاريخی و البته دو هفته خبر و گزارش به پايان رسيد. فکر کردم حالا که کنفرانس تمام شده خيلی مختصر از اول تا آخر داستان را برایتان بنويسم که بدانيد اين همه نگرانی و گاهی کمی خوشحالی چه دليلی داشت.
اصل موضوع:
اصل موضوع اين است که دمای کره زمين دارد زياد میشود. اين افزايش دما به هر دليلی که باشد عواقب آن نصيب همه میشود و فقير و ثروتمند هم ندارد. فقرا قبل از همه آسيب میبينند ولی ثروتمندان هم آسيب میبينند. همهی دليل در اين است که هنوز با همهی ثروت و دانشی که در دنيای امروز وجود دارد جايی به جز همين کره زمين برای زندگی بشر معرفی نشده. درست مثل يک قايق که اگر سوراخ بشود و زير آب برود تمام آن زير آب میرود. بنابراين همه در فکرند که برای کاهش گازهای گلخانهای که مسبب افزايش دمای زمين هستند چارهای پيدا کنند. منتهای مراتب بعضیها درست در زمانی که بايد يک آدم زخمی را برسانند به دکتر و دوا تازه يادشان میآيد که پسر خالهی اين آدمی که زخمی شده بيست سال قبل از اين به پسر عمهی دوستشان يک چيزی گفته و حالا وقت تصفيه حساب است. حالا شما اصل داستان را دنبال کنيد و فکر فک و فاميلهایتان نباشيد.
کيوتو:
اسم کيوتوی ژاپن در بين اهل محيط زيست به اين دليل مهم است که اين شهر ميزبان يکی از مهمترين همايشهای مربوط به گرمايش زمين بوده. پيمانی که در اين شهر به تصويب رسيد به کاهش گرمای زمين در قالب يک برنامهی زمانی-عملياتی بينالمللی اشاره داشت و هنوز هم اين برنامه معتبر است چون تا سال 2012 قرار بوده ادامه پيدا کند. اسم اين قالب زمانی-عملياتی UNFCCCست. پيمان کيوتو از سال 1997 لازمالاجرا شد و تا امسال 187 کشور آن را امضا کردند. البته امضا کردن يک چيز است و عمل کردن به آن يک چيز ديگر. در اين برنامه قرار شد کشورهای امضا کننده ميزان گازهای گلخانهای خودشان را نسبت به ميزان سال 1990 تا 2/5 درصد کاهش بدهند. البته در کنار اين تعهد انواع ديگری از تعهدات هم وجود داشت که هر کدامشان به يک موضوع اشاره داشتند. مثلن کاهش CFCها، موضوع آب پاک، نابودی جنگلها، کويرزدايی و بلاخره حيات وحش، منتها همهی اين تعهدات بر اساس موضوع کاهش گازهای گلخانهای سنجيده میشدند. يعنی اثر آنها بر گرمايش زمين يا تأثيرپذيریشان از گرم شدن زمين مورد اشاره بود. قرار بر اين بود که پيمان کيوتو که 12 سال عمر برای آن پيشبينی میشد در سال دهم مورد بررسی قرار بگيرد تا اگر ايراد و اشکال دارد همهی آنها را در يک تعهد بينالمللی جديد به اجرا بگذارند. فیالواقع اصل داستان بر اين بود که در دو سال پايانی پيمان کيوتو دانشمندان و سياستمداران با درسهايی که از کيوتو گرفتهاند بر سر يک پيمان تازه به توافق برسند که بر اساس آن بشود برای چند سال بعد برنامهی زمانی-عملياتی جديدی داشت. از همينجا بود که اسم کپنهاگ مطرح شد.
کپنهاگ:
در علامت کنفرانس کپنهاگ نوشته شده COP15. خوب COP يعنی کپنهاگ و عدد 15 يعنی جلسه پانزدهم. اين عدد از آنجايی رسيده به 15 که در ده سال گذشته 14 بار اهل فن دور هم نشستهاند و برای يک تعهد جديد بينالمللی برنامهریزی کردهاند. امسال جلسه پانزدهم برگزار شد و اسم اين جلسه در کنار اسم کپنهاگ نشست. اما يک چيز ديگری هم در اين اجلاس وجود داشت. اسم اجلاس را گذاشتند کنفرانس تغيير آب و هوا يا تغيير اقليم. علت چنين نامگذاری در اين بود که همهی کشورهای جهان متوجه شده بودند که گرم شدن کره زمين يک اثر همه جانبهست و نه تنها به تغيير بسياری از مظاهر زندگی روی کره زمين منجر میشود بلکه عوامل ايجاد اين گرما هم متنوعند. برای همين هم يک اسم کاربردیتر برای کنفرانس انتخاب کردند که بتواند تا جايی که میشود همهی عوامل را شامل بشود. تغيير آب و هوا يا تغيير اقليم به همين مناسبت انتخاب شد که به اندازهی کافی دربارهی همهی بخشهای مرتبط گويا باشد.
کنفرانس کپنهاگ:
اسم اين کنفرانس را گذاشته بودند کنفرانس تاريخی. چرا؟ چون در تمام تاريخ همايشهای جهان هرگز اين همه گروههای زيستمحيطی مستقل با نام و نشان خودشان و رهبران سياسی جهان به نيابت از کشورشان- و در مورد بعضیها به نيابت از دار و دستهشان- در يک جا جمع نشده بودند. در دو هفتهای که همايش برقرار بود هفتهی اول به کارشناسان و هفتهی دوم به سياستمداران اختصاص داشت. البته بر خلاف همايشهای ديگر که رابطهی آدمهای همايش با مردم بيرون برقرار است در کپنهاگ چنين رابطهای وجود نداشت و در دو روز آخر که اعضای سازمانهای غيردولتی را به همايش راه ندادند وضعيت به مراتب بدتر شد. اين را داشته باشيد تا بعد برگردم و يک کمی بيشتر در موردش حرف بزنم. خوب قرار بود در انتهای اين همایش يک توافق بينالمللی به دست بيايد که کشورهای مختلف جهان بر اساس آن شروع به کار کنند. يعنی برنامه بدهند و در ازای آن کمک مالی دريافت کنند. اين اتفاق رخ نداد. دليلش اين بود که درست در روز دوم همايش يکی از مهمترين سندهای همايش به روزنامه گاردين درز پيدا کرد و در نتيجه معلوم شد چيزی که به عنوان پيشنويس نهايی بيانيه قرار است مورد توافق قرار گيرد نه اصولیست و نه منصفانه. خوب همين باعث شد تا صدای هيئتهای نمايندگی بلند بشود که هنوز همايش شروع نشده شما همهی تصميمات را گرفتهاید و باقی مراسم به صرف شيرينی و شربت است. خوب اين بيانيه از کجا سردرآورد؟ در 14 کنفرانسی که در ده سال گذشته در کپنهاگ برگزار شده بود دولت دانمارک از نتايج حاصل از گفتگوهای میان کارشناسان و سياستمداران يک متنی تهيه کرده بود که در واقع عصارهی مذاکرات بود و بنا بود در کنفرانس پانزدهم همين را مبنای آخرين گفتگوها قرار بدهند و بلاخره همه در مورد آن به توافق برسند. منتها دولت دانمارک در يک جاهايی از اين بيانيه دستکاری کرده بود به طوری که آن چيزی که از بيانيه به دست میآمد عملن کشورهای جهان را به سه دسته تقسيم میکرد. دسته اول کشورهای توسعه يافته، دسته دوم کشورهای در حال توسعه، و دسته سوم کشورهای فقير. از اين هم بدتر اين که در پيش نويس بيانيه نهايی گفته شده بود که کشورهای فقير اصولن به محض اين که پولی دريافت کنند به همه چيز رضايت میدهند و مشکلی اگر هست با کشورهای در حال توسعهست که بايد با آنها معامله کرد. خوب واقعيتش هم در خيلی از موارد همين است منتها کشوری مثل مالديو که فقير هم هست با هيچ پولی نمیتواند رضايت بدهد چون اگر دمای کره زمين کاهش پيدا نکند تمام مالديو میرود زير آب. بنگلادش هم همينطور است و گرمايش جهانی خيلی بيشتر از اين که با پول بشود برای اين کشور کاری کرد خسارت به بار آورده و میآورد. بنابراين کشورهای فقير که تعدادشان هم کم نيست از پيشنويس استقبال که نکردند هيچ شروع کردند به تهديد که همايش را ترک میکنند. البته واقعيتش اين است که ترک کردن کنفرانس هم ثمری برایشان نداشت چون به همان دليل فقری که دچارش هستند ناگزيرند از يک جايی کمک مالی بگيرند ولی حرفشان اين بود که ما فقط از سازمانهای بينالمللی کمک میگيريم چون اگر بنا باشد کشورهای توسعه يافته به ما کمک کنند آنوقت اين آنها هستند که به ما میگويند پولی را که به شما میدهيم در چه موردی خرج کنید ولی سازمانهای بينالمللی حاضرند در مورد محل هزينه کردن کمکهای مالی انعطاف به خرج بدهند. البته در انتهای کنفرانس که هيچ توافقی صورت نگرفت معلوم شد موضوع کمکهای مالی هم چيزیست که فعلن کشورهای توسعه یافته در موردش تصمیم میگيرند.
يک نکتهی خيلی مهم که بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل، به آن اشاره کرد اين بود که اگر برای کاهش گازهای گلخانهای و مسائل مالی مرتبط با آن تصميمگيری نشود آنوقت همینقدر پولی که قرار است کشورهای جهان به برنامههای بينالمللی کمک کنند تا زيرساختهای اقتصادی کشورهای در حال توسعه يا فقیر قدرتمند بشوند باز هم هزينه خواهد شد ولی اينبار برای مثلن کمک به سيلزدگان. يعنی حالا که پول نمیدهيد برای طرحهای عمرانی فردا همينقدر پول میدهيد برای خانه و زندگی مردمی که دچار سيل يا سونامی شدهاند.
سازمانهای غيردولتی:
همهی تصميماتی که در همايشهای زيستمحيطی گرفته میشوند فقط و فقط در صورتی قابل اجرا هستند که مردم آنها را بپذيرند و اجرا کنند. اگر چنين نشود آنوقت همين اتفاقی میافتد که الان در ايران وجود دارد. جمهوری اسلامی مجبور است با قوهی قهريه، يعنی با داغ و درفش، و با هزينهی فراوان و البته بدون نتيجه به بخشی از خواستههای خودش يا تعهدات بينالمللی جامه عمل بپوشاند. اين مربوط است به همراهی نکردن مردم. نمونهی جمهوری اسلامی در کشورهای ديگر جهان هم وجود دارد. برای همين هم سازمان ملل اصولن در اين برنامهها به جای تأکيد بر دولتها با سازمانهای غيردولتی حرف میزند و همين هم شده که در بسياری از موارد بدنهی کارشناسی سازمانهای غيردولتی به مراتب قویتر از نهادهای دولتیست. با همهی اينها سازمانهای غيردولتی وجهالمصالحهی دولتها قرار میگيرند. بهترين نمونهاش همين کنفرانس کپنهاگ بود که در دو روز آخر و درست در زمانی که فشار اين سازمانها میتوانست منجر به توافق بینالمللی بر سر کاهش گازهای گلخانهای بشود از ورود اعضای اين سازمانها به محل برگزاری اجلاس خودداری شد. در نتيجه فشار اجتماعی از روی دوش مذاکره کنندگان برداشته شد و البته توافقی هم به دست نيامد.
در حال توسعهها:
در حالی که کشورهای در حال توسعه در توليد گازهای گلخانهای نقش قابل توجهی دارند ولی از اساس خبری از طرح يا طرحهای قابل قبول برای نحوهی کاهش اين گازها در اين کشورها وجود ندارد. همه چيز به شعار دادن برگزار میشود و هيچ فرصتی برای شانه خالی کردن از زير بار مسئوليت از دست نمیرود. مثلن برای کاهش گازهای گلخانهای بايد مصرف سوخت در خودروها را کاهش داد، يا نوع سوخت و ميزان مصرف و خروجی گازها در صنايع آلوده کننده را کنترل کرد. هيچکدام از اين کارها به موضوع استبداد ستيزی ربطی ندارد منتها تقريبن در تمام موارد رؤسای دولتها در کشورهای در حال توسعه از اين حربه استفاده میکنند که رويهی استبداد ستيزی ما منجر به بروز اختلاف با کشورهای توسعه يافته شده و اين آنها هستند که بايد برای بلايی که بر سر کره زمين میآورند جوابگو باشند. معروفترين نمونهی چنين رويهای در سخنرانیهای هوگو چاوز و ايوو مورالس بروز کرد که به اعتراض جمعی روزنامه نگاران منجر شد. يکی از گرفتاریهای کنفرانس کپنهاگ همين بود که در غياب توافق بينالمللی برای کاهش گازهای گلخانهای زمينهی مناسبی برای رؤسای بعضی از کشورهای در حال توسعه فراهم شد که به جای حرف زدن از برنامههای خودشان شروع کنند به شعار دادن بر عليه ديگران. نکتهی جالب هم گروهبندیهای جديد کشورها بود که در جريان کنفرانس مشخص شدند. بهترين نمونهی اين گروهبندیها مربوط به اتحاديه افريقا بود. دبيرکل اين اتحاديه اعلام کرد که ما به اين نتيجه رسيديم که بايد از موضع چين حمايت کنيم و اگر امريکا و اتحاديه اروپا نتوانند با چين به توافق برسند آنوقت کشورهای عضو اتحاديه افريقا هم دلیلی برای ماندن در کنفرانس ندارند. کمکهای اقتصادی چين در سالهای اخير به افريقا و البته فشار رکود اقتصادی منجر به اين شده که افريقاییها به طور خاص به طرف چين متمايل بشوند در حالی که هميشه به طور سنتی پايگاه امريکا و فرانسه در افريقا قویتر بوده. يک نکتهی خيلی جالبتر هم دور شدن کشورهای چپگرای امريکای لاتين از روسيهست که حالا کمکم دارند برای خودشان يک گروه مجزا تشکيل میدهند که هنوز مرکزيت فکری قابل توجهی ندارد ولی به نظر میرسد مرکزيتشان بر مبنای توافقات اقتصادیست که آن هم از فروش نفت و فرآوردههای نفتی حاصل میشود. قرار بود لولا داسيلوا، رئيس جمهوری برزيا، به عنوان نماينده امريکای لاتين صحبت کند ولی چاوز و مورالس اعلام کردند که ما به داسيلوا نمايندگی نمیدهيم که از جانب ما حرف بزند و در نتيجه داسيلوا اعلام کرد من فقط از جانب برزيل حرف میزنم. در مورد هند هم همين اتفاق رخ داد و نپال، سريلانکا و بنگلادش به رهبری هند در شبه قاره معترض بودند. نتيجه اين عدم توافق را میتوانيد در بيانيه پايانی کنفرانس ببينيد که به جای توافق بينالمللی به توافق بعضی کشورها در کاهش دمای زمين اشاره شده. ضمن اين که بيانيه پايانی الزام آور هم نيست.
بیانيه:
در بيانيهی پايانی کنفرانس خبری از توافق بينالمللی وجود ندارد. هيچ تعهدی هم در کار نيست. تنها چيزی که میشود از مفاد بيانيه متوجه شد اين است که نمايندگان کشورها توافق کردهاند که گفتگوها را ادامه بدهند. قرار است سال آينده و در مکزيک دوباره گروه بزرگی از کشورها برای به دست آوردن يک توافق با هم گفتگو کنند. اما اين هم چندان مورد توافق نيست چون هنوز بحران اقتصادی تمام نشده و هيچ دولتی نمیخواهد از حالا به يک توافق احتمالی پايبند باشد. از اين جنبه میشود گفت کنفرانس کپنهاگ بدترين دستاورد ممکن را داشت چون از حالا تا پایان تعهدات کيوتو در سال 2012 هيچ برنامهی عملی برای کار در زمينهی کاهش دمای زمين در دسترس نيست، هر چه هست همان کيوتوست. نکتهی مهم در اين است که بودجههایی که در اين دو سال باقيمانده به طرحهای مرتبط با پيمان کيوتو تخصيص داده میشود در بسياری از موارد ناکارآمد است يعنی معلوم نيست چرا بايد اين بودجه را هزينه کرد و آيا نبايد بودجه را در مسيرهای ديگری به کار انداخت؟ قرار بود کنفرانس کپنهاگ به همین سؤال جواب بدهد. به زبان ديگر بنا بود در جريان کنفرانس کپنهاگ معلوم بشود در چه بخشهايی از تعهدات کيوتو هنوز بايد بودجه داد و چه جاهايی را بايد متوقف کرد. اين سؤالها بيجواب ماندند و اگر دارد پولی برای چيزی صرف میشود که لزومی به آن نیست تا دو سال آينده همين روش ادامه خواهد داشت و بلعکس اگر جايی نياز به بودجه دارد و خبری از پول نیست باز تا دو سال آينده همین اوضاع برقرار است. اسم اين را گذاشتهاند خلاء توافق بينالمللی که معنیاش اين است که کسی نمیداند در اين دو سال بايد چه کار کند که هم دمای زمين را بشود کنترل کرد و هم بودجهای که صرف میشود کارآيی داشته باشد.
خوب اميدوارم اين توضيحات مختصر و مفيد به آشنا شدنتان با موضوع کمک کند. کمکم در آينده و در بعضی موارد جزئیتر توضيح خواهم داد. فعلن برگرديم به روزگار وبلاگ در عالم غير کنفرانسی.
نظرات