جمعه برای زندگی




"جمعه برای زندگی" هست، هنوز هم که جمعه تمام نشده. يعنی با يک سرعتی آمدم که "جمعه برای زندگی" را بگذارم روی وبلاگ که رکورد رانندگی توی خيابان را شکستم.

منتها تلافی‌اش را درآوردم. حالا می‌بينيد که نمی‌توانيد روی صندلی‌تان دوام بياوريد. حالا از من گفتن.

درست است که کودتا شده و ما هم يقه‌ی کودتاچی‌ها را رها نمی‌کنيم ولی توی همين اوضاع کودتا هنوز هم بايد زندگی کنيم. همين که زندگی کنيم يعنی حضرات کودتاچی به آرزوی‌شان نرسيده‌اند. بيخود دمغ نباشيد. هر چقدر که دمغ بشويد يعنی اين حضرات را پذيرفته‌ايد. زندگی کنيد و روحيه‌تان را حفظ کنيد.

"جمعه برای زندگی" به اندازه‌ی يک نخود می‌تواند به شما خوشی بدهد. خوب چرا که نه؟ زندگی يک ذره‌ که باشد چيز خوبی‌ست. دنيا پر است از همين خوشی‌های کوچکی که اگر ازشان بگذريد آنوقت تضمينی نيست که دوباره به دست‌شان بياوريد.

حالا "جمعه برای زندگی" را برای تلافی کردن تأخير امروز با يک موسيقی آذری گذاشته‌ام روی وبلاگ. حالا لازم هم نيست اين همه تعارف داشته باشيد با خودتان. همان روی صندلی هم می‌شود تکانی به خودتان بدهيد. زندگی يعنی همين که از يک موسيقی هم نگذريد.








و نويسنده‌های امروز:

گلنار: مانتو و مقنعه با شلوار جين

رضا گنجی: بوکا لوپو

Katiana Murillo: Costa Rica´s Marvels of Fire

لادن کريمی: جمعه‌ی زن‌ها و مردها

نظرات

پست‌های پرطرفدار