خاطرات نشنيده، قسمت نهم و دهم

اين دو هفته‌ی گذشته از فرط کار زياد و بدون اينترنت ماندن بعضی از کارهای هفتگی وبلاگ هم نامنظم ماند. يکی از اين کارها مربوط بود به ادامه‌ی خاطرات نشنيده که دستنوشته‌های دکتر حسين کردوانی در دوران جنگ است. دو قسمت آخر اين مجموعه را با هم گذاشته‌ام و لينک قسمت‌های قبلی را هم گذاشته‌ام که بتوانيد همه را بشنويد. اگر راه درستش را پيدا کنم هفته‌ی آينده تمام مجموعه را دوباره با يک فرمت مناسب با فايرفاکس هم می‌گذارم روی وبلاگ که بشنويد.

يک نکته‌ای که در تدوين راديويی که اين خاطرات برايم جالب بود اين بود که آن اوايل مجموعه، خود نويسنده‌ با حال و هوای سرحال‌تری می‌نوشته. واژه‌ها کم و بيش طنز هستند و آدم از نوع نگاه طنزی که نويسنده به جنگ دارد گاهی همراه با نويسنده می‌خندد. اما به مرور که در اهواز آتش جنگ را بيشتر حس می‌کند و درگير مداوای مجروحان می‌شود غمگين‌تر می‌شود و نوشته‌هايش هم تلخ‌تر می‌شوند.

هر بار که می‌آمدم موسيقی متفاوتی برای قسمت‌های آخر مجموعه بگذارم متوجه می‌شدم اصلأ نمی‌شود چيزی غير از موسيقی سنگين استفاده کرد. دو سه بار هم آنقدر خودم را برد به همان دوران جنگ و غمزده‌ام کرد که ديگر طاقت شنيدنش را هم نداشتم. منتها اين چيزهايی که شما از قلم نويسنده می‌شنويد همه‌اش واقعی‌ست و خود من که آن روزها را تجربه کرده‌ام تمام لحظاتش را به ياد دارم. بعيد می‌دانم آن‌هايی که آن روزها را ديده‌اند همين احساس را نداشته باشند.

حالا قسمت نهم و دهم مجموعه را بشنويد و خودتان با قسمت‌های اول مقايسه کنيد که ببينيد چقدر احساس نويسنده هر بار متفاوت از بار قبل شده.



































































تمام حقوق متن اين اثر به امير حسين کردوانی و حقوق تدوين آن به همايون خيری تعلق دارد


استفاده از اين اثر بدون اجازه ممنوع است







نظرات

پست‌های پرطرفدار