زمزمه در سيل
خيلی آنلاين دارم برایتان گزارش میکنم. الان ساعت 5 و 32 دقيقه عصر است.
چهار دقيقه پيش پلنگ آقا بلند شد و طبق معمول که برای تمرکز پيدا کردن در نوشتن بايد با صدای بلند موسيقی گوش کند دگمهی دستگاه آيفونش را زد. آيفون را هم وصل کرده به يک دستگاه راديو ضبط که توی اتاق داريم. بنابراين من هم دارم میشنوم.
خوب است چه موسيقی گذاشته باشد؟ هرگز حدس نمیزنيد.
نسيم وصل همايون شجريان را گذاشته و داريم گوش میکنيم.
از دو سال پيش که مجموعهی نسيم وصل را به او دادم به نظرم بيش از پنجاه بار آن را همينجا پخش کرده و از يک مدتی پيش گاهی بدون دم و دستگاه موسيقی هم تمام قطعات را زمزمه میکند. خيلی دقيق هم قطعات را دنبال میکند و اگر ندانيد که معنی اشعار را نمیداند باورتان نمیشود که چطور اين همه دقيق آنها را زمزمه میکند.
من دارم فکر میکنم با اين داد و هواری که توی رسانهها دربارهی ايران هست و هر آدمی که دو تا زبان انگليسی و فرانسه را بلد باشد دست کم آنقدر خبر نامربوط دربارهي ايران میشنود که اصلأ هوس نکند به ايران فکر کند چه برسد که برای تمرکز حواس بردارد موسيقی ايرانی گوش کند. خود ما که به ايران فکر میکنيم حواسمان پرت میشود که کجای گرفتاریهايی که حکومت از راه دور برایمان میتراشد را درمان کنيم. خيلی هم که بيخيال باشيم با دو تا "ای مه من" که بشنويم به کلی رو به قبله میشويم. آنوقت فرهنگ کلام و موسيقیمان میتواند به اين همه گرفتاری فايق بيايد.
خانم روح که چينیالاصل و اهل سنگاپور است سال گذشته آمد توی اتاق ما و او هم که موسيقی نسيم وصل را شنيد سی دی را از من گرفت و بعدها گفت که خيلی آن سی دی را دوست دارد. راست هم میگفت چون چند مدت بعد آمد معنی دو سه کلمهاش را پرسيد.
من همين تجربه را با يکی از دوستانم که اهل افريقای جنوبیست و در همين استراليا زندگی میکند دارم و با چند تا دوست استراليايی که همگی همين احساس را دربارهی موسيقی ايرانی داشتند و دربارهی همهشان هم در همين وبلاگ نوشته بودم.
حالا پلنگ آقا دارد با آهنگ سوم سوت میزند. همانی که میخواند شد به غمت خانهی سودا دلم ...
خيلی عجيب است که جمهوری اسلامی بعد از سی سال هنوز هم شيپور را از سر گشادش میزند.
چهار دقيقه پيش پلنگ آقا بلند شد و طبق معمول که برای تمرکز پيدا کردن در نوشتن بايد با صدای بلند موسيقی گوش کند دگمهی دستگاه آيفونش را زد. آيفون را هم وصل کرده به يک دستگاه راديو ضبط که توی اتاق داريم. بنابراين من هم دارم میشنوم.
خوب است چه موسيقی گذاشته باشد؟ هرگز حدس نمیزنيد.
نسيم وصل همايون شجريان را گذاشته و داريم گوش میکنيم.
از دو سال پيش که مجموعهی نسيم وصل را به او دادم به نظرم بيش از پنجاه بار آن را همينجا پخش کرده و از يک مدتی پيش گاهی بدون دم و دستگاه موسيقی هم تمام قطعات را زمزمه میکند. خيلی دقيق هم قطعات را دنبال میکند و اگر ندانيد که معنی اشعار را نمیداند باورتان نمیشود که چطور اين همه دقيق آنها را زمزمه میکند.
من دارم فکر میکنم با اين داد و هواری که توی رسانهها دربارهی ايران هست و هر آدمی که دو تا زبان انگليسی و فرانسه را بلد باشد دست کم آنقدر خبر نامربوط دربارهي ايران میشنود که اصلأ هوس نکند به ايران فکر کند چه برسد که برای تمرکز حواس بردارد موسيقی ايرانی گوش کند. خود ما که به ايران فکر میکنيم حواسمان پرت میشود که کجای گرفتاریهايی که حکومت از راه دور برایمان میتراشد را درمان کنيم. خيلی هم که بيخيال باشيم با دو تا "ای مه من" که بشنويم به کلی رو به قبله میشويم. آنوقت فرهنگ کلام و موسيقیمان میتواند به اين همه گرفتاری فايق بيايد.
خانم روح که چينیالاصل و اهل سنگاپور است سال گذشته آمد توی اتاق ما و او هم که موسيقی نسيم وصل را شنيد سی دی را از من گرفت و بعدها گفت که خيلی آن سی دی را دوست دارد. راست هم میگفت چون چند مدت بعد آمد معنی دو سه کلمهاش را پرسيد.
من همين تجربه را با يکی از دوستانم که اهل افريقای جنوبیست و در همين استراليا زندگی میکند دارم و با چند تا دوست استراليايی که همگی همين احساس را دربارهی موسيقی ايرانی داشتند و دربارهی همهشان هم در همين وبلاگ نوشته بودم.
حالا پلنگ آقا دارد با آهنگ سوم سوت میزند. همانی که میخواند شد به غمت خانهی سودا دلم ...
خيلی عجيب است که جمهوری اسلامی بعد از سی سال هنوز هم شيپور را از سر گشادش میزند.
نظرات