يک گلدان پر از چای

يک کمی که توی جزئيات زندگی روزانه دقت می‌کنيد متوجه می‌شويد بر خلاف انتظار، ميزان ريخت و پاشی که به اسم تجدد در زندگی روزانه رواج دارد خيلی بيشتر از روش‌های سنتی‌ست. جالبش هم اين است که هزينه‌ی اين ريخت و پاش هم هوار می‌شود روی صورت هزينه‌ی هفتگی يا ماهانه‌ی خانوار. چند وقت پيش رفته بودم يک همايش يک روزه‌ی زيستمحيطی. يک فهرستی آماده کردم برای چند دقيقه حرف زدن. اهل همايش کلی استقبال کردند از اين فهرست. فکر کردم همينجا هم بنويسم‌شان شايد به درد کسی بخورد. چند تا نمونه‌اش را که بين خود ما بخصوص شايع است می‌نويسم. واقعأ اقتصاد خانواده‌ها دست خودشان است چون واقعأ از جيب خود ما مردم می‌رود.

توی ميهمانی‌های خودمانی و پيک نيک‌ها به علت رودرواسی دوستان با هم هر کسی که میهمانی می‌دهد ليوان و ظرف و قاشق و چنگال پلاستيکی می‌گذارد برای ميهمانان. خوب از اين طرف می‌خوريد و از آن طرف می‌اندازيد‌شان توی سطل زباله. شکی هم نيست که ساده‌تر از شستن است و خيلی هم قيمتی ندارند. منتها همين هزينه‌ی وسايل پلاستيکی را در يک ماه بگذاريد کنار ببينيد چقدر از آب درمی‌آيد. توی اين چشم و همچشمی‌ها هم خيلی‌ها رودرواسی می‌کنند که اگر برای پيک نيک می‌آيند ليوان خودشان را بگيرند دست‌شان و بياورند. چشم و همچشمی هم که شده است نسخه‌ی اجتماعی تجدد. اين يک.

توی فروشگاه‌ها که می‌رويد و خريد می‌کنيد هر دو سه تا قطعه از خريدتان را می‌گذارند توی يک کيسه پلاستيکی و می‌دهند دست‌تان. قدیمی‌ها بقچه‌ی خريد داشتند که می‌شد آن بالايش را گره زد. حالا يک کمی از مد افتاده شده ولی در عوض سبد و کيف پارچه‌ای هست که وقتی می‌رويد خريد همه‌ی خريدتان را بگذاريد توی‌شان. معمولأ هم که بهتر از کيسه پلاستیکی می‌شود حمل‌شان کرد. حالا البته طرح‌های مد نيما بهنود را که می‌بينيد که با لنگ حمام طرح دامن درست می‌کند آدم حواسش جمع می‌شود که همان بقچه‌ها هم اگر دست يک آدم خوشفکر بيفتند می‌توانند محصول هنری باشند. اين هم دومی‌اش.

آبکشی کردن ظرف‌ها ديگر آخر گرفتاری ماهاست. هنوز هم که بعضی‌ها ماشين ظرفشويی را به قدر کافی تميز نمی‌دانند. يعنی تا يک چيزی را تا ته نسابند دل‌شان آرام نمی‌گيرد. قبلأ که با خاک اره و گل و اين‌ها می‌شستند منتها حالا مايع ظرفشويی هست که هزار جور عطر و بو هم دارد. مايع ظرفشويی شامل ترکيبات فسفری، سفيد کننده و دو سه جور آنزيم هست که اين آخری يعنی آنزيم‌ها مسئول چربی زدايی هستند. هيچکدام از اين ترکيبات در اندازه‌هايی که برای شستن ظرف استفاده می‌شوند آدم‌ها را مسموم نمی‌کنند. حالا برداريد برای روکم کنی قوطی مايع ظرفشويی را سربکشيد يک حرف ديگری‌ست ولی اگر ظرف‌تان را از اين طرف با مايع ظرفشويی بشوييد و از آن طرف بگذاريد خشک بشود هيچ اتفاقی نمی‌افتد، بلکه از خير سر همان مواد معطری که توی مايع ظرفشويی هست خوشبو هم می‌ماند. کلی آب برای شستن و کلی هم برای آبکشی مصرف می‌کنيم و طبيعی‌ست که پولش هم از جيب خودمان می‌رود. يک چيز خيلی جالب‌تر در مورد ظرف شستن هم هست که عبارت است از اين که آب از همه‌ی حلال‌ها قوی‌تر است. فی الواقع اگر ظرف‌ها را برای چند دقيقه بگذاريد خيس بخورند بعد شروع به شستن‌شان کنيد راحت‌تر شسته می‌شوند. اين هم از سومی.

مسواک‌تان را اول خيس می‌کنيد بعد خمير دندان می‌گذاريد رويش يا مسواک را بدون خيس کردن خمير دندان می‌گذاريد رويش و شروع می‌کنيد به بساب بساب؟ مسواکی که خيس می‌شود نرم‌تر می‌شود و از قضا خيلی هم کف می‌کند. خوب به نظرتان می‌رسد کف زياد يعنی تميزی بيشتر در حالی که برعکس است. اگر می‌خواهيد مسواک‌تان نرم باشد بايد مسواک نرم بخريد نه اين که مسواک را بزنيد به آب. کف زياد هم هيچ خاصيتی ندارد چون اصل کار همان مسواک است و خمير دندان مثل روغن بين لولای در می‌ماند و سطح اصطکاک را نرم می‌کند. خوب يک مواد افزودنی توی خمير دندان‌ها گذاشته‌اند که خاصيت‌شان بيشتر بشود ولی حتی اگر پوست گردو و انار هم روی دندان‌های‌تان بکشيد و با نخ دندان لای دندان‌های‌تان را خلال کنيد همان کار مسواک و خمير دندان را انجام می‌دهد. پز بيخودی دادن هم ندارد. اين هم از چهارمی.

در ضمن آدم که مسواک می‌زند لب جوی آب ننشته که زل بزند به گذر عمر. لوله‌ی آب را ببنديد.

چای که می‌خوريد با تفاله‌ی چای چه کار می‌کنيد؟ اين تفاله‌ی چای همان برگ چای است و ما فقط يک بخش کوچکی از محتويات برگ را که حاوی تئين هست می‌نوشيم. همان را هم که با آب مخلوط می‌کنيم که چای کمرنگ بشود. باقی‌اش صاف می‌رود توی صافی و بعد هم زباله. منتها اين برگ‌ها تا وقتی پوسيده بشوند کلی راه دارند. اگر اهل گل و گلدان هستيد همين تفاله چای را برداريد بريزيد توی گلدان‌های‌تان. توی برگ چای يک گروه از ترکيب‌های شيميايی هستند به نام Auxinها. به اين‌ها هورمون‌های گياهی هم می‌گويند و مسئول بزرگ شدن برگ و گل و ميوه هستند. يک نکته‌ی خيلی جالب اين است که هيچ کس چای جوشيده نمی‌نوشد. يعنی چای را گرم می‌کنند ولی آن را به جوش نمی‌آورند. اگر مايع چای جوش بيايد تمام خواص اين هورمون‌های گياهی از بين می‌روند درست مثل هر پروتئين ديگری که وقتی به مرز جوشيدن برسد خواصش از بين می‌رود. در نتيجه همه‌ی آنچه که به درد رشد گياه می‌خورد بعد از نوشيدن چای راهی زباله‌دانی می‌شود. خوب همين را برداريد بريزيد پای گلدان. خيلی هم دوست و آشنای چسان فسان داريد بگوييد اين تفاله چای‌ها مخصوص گلدان هستند. اگر ميهمانی می‌رويد به جای يک جعبه شيرينی يکی از همين گلدان‌هايی که خودتان پرورش داده‌ايد ببريد. انصافأ تا دنيا دنياست يادشان می‌ماند. اين هم از پنجمی‌.

حالا حوصله‌اش را داشتيد يک کمی بگرديد دور و اطراف زندگی‌تان ببينيد می‌شود از اين کارها کرد؟ بلاخره هزينه‌ي زندگی‌تان کم می‌شود و در عوض يک جاهای ديگری می‌توانيد از اين پول صرفه جويی شده استفاده کنيد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار