کنجکاوی
کارخانههای داروسازی در همهی دنيا محل توليد پول هستند. منتهای مراتب آدم گاهی ياد فيلمهای چارلی چاپلين میافتد که از آن طرف پسرش شيشهی خانهی مردم را میشکست و از اين طرف خودش به عنوان شيشه فروش همان اطراف پرسه میزد که شيشههای شکسته را با شيشهی نو عوض کند.
يک نمونهی اين داستان چارلی چاپلينی در خود ايران است.
يکی از داروهايی که خيلی زياد در ايران تجويز میشود اسمش مترونيدازول هست. خيلی داروی بدمزهایست و هر کسی که قرص مترونيدازول را خورده باشد اول از همه از مزهی تلخی که دارد شکايت میکند. مثل اين است که يک تکه فلز زنگ زده را گذاشته باشيد زير زبانتان.
مصرف اين دارو در ايران خيلی زياد است و همين است که زياد هم تجويزش میکنند. در واقع همين مصرف زياد باعث شده که خط توليد اين دارو در ايران راه بيفتد و خوب هم فروش کند. ولی حالا چرا مصرفش زياد است؟
اگر اهل کنجکاوی علمی باشيد از همين يک چرا از يک جاهايی سر درمیآوريد که جان میدهد برای زير اخيه گرفتن دولت خدمتگزار، از وزارت نفت بگيريد تا سازمان بازيافت. خوب آدم گاهی خندهاش میگيرد که اهل رسانههایمان همين چراها را نمیپرسند.
ديدهايد که چقدر عفونت چشمی توی ايران زياد است يا بعضی روزها چشم آدم زيادی میسوزد؟ يا مثلأ يک روزهايی آب آشاميدنی يک بوی نامربوطی میدهد؟ يا مثلأ پوستتان میخارد ... يا میگويند سبزیهای جنوب تهران آلوده هستند؟ اين اصل داستان است. هر کدام از اين گرفتاریها را که میگيريد يک سرش میرسد به يک عفونت باکتريايی. دنبالهی اين عفونت هم معمولأ دل پيچه و گلاب به رویتان است.
وقتی دارو را میخوريد همان جناب عامل عفونت، دارو را جذب میکند و ساختارش را میشکند. با شکستن ساختار دارو، چيزی که به دست میآيد يک مادهی سمیست که میزند فک و فاميل عامل عفونت را به هم پيوند میدهد. روش اين کار هم از طريق پيوند اتمهای کربن و نيتروژن دارو به DNA مثلأ باکتریست. يعنی با مضمحل شدن DNA تمام زندگی باکتری میرود توی هوا.
سه سال پيش در يک کار آزمايشگاهی با اين مترونيدازول يک مجموعه آزمايش روی موشها انجام داديم که اثر دارو را روی بدنشان ببينيم. همين هم شد که بعدأ که يک کمی بيشتر کنجکاو شدم دربارهی اوضاع و احوال مصرف زياد اين دارو در ايران خيلی موضوع برايم جالب شد. البته چندين سال است که اثرات انسانی استفاده از مترونيدازول معلوم شده. مثلأ اگر يک خانم باردار قبل از هفتهی 32 بارداری دورهی مصرف مترونيدازول را که معمولأ يک هفته هم هست شروع کند جنينش سقط میشود. دليلش هم اين است که مترونيدازول بافت رحم را تغيير میدهد و جنين را از ديواره رحم جدا میکند.
اين عفونتهايی که بعدأ زمينهی تجويز زياد مترونيدازول را فراهم میکنند عبارتند از آلودگی منابع آب با پسآبهای صنعتی يا دفن زبالهها و نشت شيرابهها به منابع آب زيرزمينی. دود و دم کارخانهها هم که همينطور مادام بوده و هست.
نکتهی خيلی مهم اين است که از آن طرف توليد صنعتی میشود خودروی دودزا که خودش آلودگی دارد و از اين طرف عوارض آلودگیهای صنعتی میشود همين آلودگی آب و مواد غذايی و دست آخر هم فروش دارو که باز درست به اندازهی همان آلودگی باعث خسارت جانی میشود.
مسابقهای شده واقعأ.
يک نمونهی اين داستان چارلی چاپلينی در خود ايران است.
يکی از داروهايی که خيلی زياد در ايران تجويز میشود اسمش مترونيدازول هست. خيلی داروی بدمزهایست و هر کسی که قرص مترونيدازول را خورده باشد اول از همه از مزهی تلخی که دارد شکايت میکند. مثل اين است که يک تکه فلز زنگ زده را گذاشته باشيد زير زبانتان.
مصرف اين دارو در ايران خيلی زياد است و همين است که زياد هم تجويزش میکنند. در واقع همين مصرف زياد باعث شده که خط توليد اين دارو در ايران راه بيفتد و خوب هم فروش کند. ولی حالا چرا مصرفش زياد است؟
اگر اهل کنجکاوی علمی باشيد از همين يک چرا از يک جاهايی سر درمیآوريد که جان میدهد برای زير اخيه گرفتن دولت خدمتگزار، از وزارت نفت بگيريد تا سازمان بازيافت. خوب آدم گاهی خندهاش میگيرد که اهل رسانههایمان همين چراها را نمیپرسند.
ديدهايد که چقدر عفونت چشمی توی ايران زياد است يا بعضی روزها چشم آدم زيادی میسوزد؟ يا مثلأ يک روزهايی آب آشاميدنی يک بوی نامربوطی میدهد؟ يا مثلأ پوستتان میخارد ... يا میگويند سبزیهای جنوب تهران آلوده هستند؟ اين اصل داستان است. هر کدام از اين گرفتاریها را که میگيريد يک سرش میرسد به يک عفونت باکتريايی. دنبالهی اين عفونت هم معمولأ دل پيچه و گلاب به رویتان است.
وقتی دارو را میخوريد همان جناب عامل عفونت، دارو را جذب میکند و ساختارش را میشکند. با شکستن ساختار دارو، چيزی که به دست میآيد يک مادهی سمیست که میزند فک و فاميل عامل عفونت را به هم پيوند میدهد. روش اين کار هم از طريق پيوند اتمهای کربن و نيتروژن دارو به DNA مثلأ باکتریست. يعنی با مضمحل شدن DNA تمام زندگی باکتری میرود توی هوا.
سه سال پيش در يک کار آزمايشگاهی با اين مترونيدازول يک مجموعه آزمايش روی موشها انجام داديم که اثر دارو را روی بدنشان ببينيم. همين هم شد که بعدأ که يک کمی بيشتر کنجکاو شدم دربارهی اوضاع و احوال مصرف زياد اين دارو در ايران خيلی موضوع برايم جالب شد. البته چندين سال است که اثرات انسانی استفاده از مترونيدازول معلوم شده. مثلأ اگر يک خانم باردار قبل از هفتهی 32 بارداری دورهی مصرف مترونيدازول را که معمولأ يک هفته هم هست شروع کند جنينش سقط میشود. دليلش هم اين است که مترونيدازول بافت رحم را تغيير میدهد و جنين را از ديواره رحم جدا میکند.
اين عفونتهايی که بعدأ زمينهی تجويز زياد مترونيدازول را فراهم میکنند عبارتند از آلودگی منابع آب با پسآبهای صنعتی يا دفن زبالهها و نشت شيرابهها به منابع آب زيرزمينی. دود و دم کارخانهها هم که همينطور مادام بوده و هست.
نکتهی خيلی مهم اين است که از آن طرف توليد صنعتی میشود خودروی دودزا که خودش آلودگی دارد و از اين طرف عوارض آلودگیهای صنعتی میشود همين آلودگی آب و مواد غذايی و دست آخر هم فروش دارو که باز درست به اندازهی همان آلودگی باعث خسارت جانی میشود.
مسابقهای شده واقعأ.
نظرات