از چيزهايي که چشمانت را به درخشش واميدارند
ديروز آخر وقت يک ايميل از پويا گرفتم که شعری از پابلو نرودا را که يکي از دوستانش برايش فرستاده بود برای من هم فرستاد. فکر کردم خيلي حيف ميشود که شعر را نگذارم روی وبلاگ که شما هم بخوانيدش. قبل از اين که شعر را بخوانيد يک نکتهی جالبي بگويم که در نگاه نرودا به زندگي موج ميزند، به نظر من. زندگي نرودا را که بخوانيد متوجه ميشويد که در يک دورهای از استالين حمايت ميکرده. خودش گفته بوده که دليل او برای حمايت از استالين اين بوده که او اروپا را از شر هيتلر نجات داده. بعدها که نرودا از نيکيتا خروشچف، جانشين استالين، حمايت کرد و حتي انقلاب چين را هم به انقلاب مائولنينيستي ملقب کرد معلوم شد حرفي که دربارهی حمايت قبلياش از استالين زده واقعي بوده. حالا البته آدمهای متخصص حرفهای دقيقتری دارند. منتها مابقي زندگي نرودا را که دنبال ميکنيد متوجه تغييرات پياپيای ميشويد که او را از يک رهبرعقيدتي به يک شاعر غير عقيدتي، تقريبأ در تمام وجوه، تغيير داده. اين اتفاق جالبيست به زعم من. يعني آنقدر که درهای زندگي را در اشعار خودش به روی خوانندگانش باز ميکند که آدم فکر ميکند دائم دارد ميگويد خوب چرا که نه! بگذاريد از نو شروع کنيم.
اسم اصلي اين شعر Muere lentamente هست که در ترجمهی انگليسي برايش Die Slowly را انتخاب کردهاند. اينجا هم ميتوانيد متن اصلي و ترجمههای انگليسياش را ببينيد.
اسم اصلي اين شعر Muere lentamente هست که در ترجمهی انگليسي برايش Die Slowly را انتخاب کردهاند. اينجا هم ميتوانيد متن اصلي و ترجمههای انگليسياش را ببينيد.
به آرامي آغاز به مردن مي کني / اگر سفر نکني / اگر چيزي نخواني، اگر به اصوات زندگي گوش ندهي / اگر از خودت قدرداني نکني
به آرامي آغاز به مردن ميکني / زمانيکه خودباوری را در خودت بکشي / وقتي نگذاری ديگران به تو کمک کنند
به آرامي آغاز به مردن ميکني / اگر برده عادات خود شوی / اگر هميشه از يک راه تکراری بروی
اگر روزمرگي را تغيير ندهي / اگر رنگهای متفاوت به تن نکني / يا اگر با افراد ناشناس صحبت نکني
تو به آرامي آغاز به مردن ميکني / اگر از شور و حرارت / از احساسات سرکش / و از چيزهايي که چشمانت را به درخشش واميدارند / و ضربان قلبت را تندتر ميکنند / دوری کني
تو به آرامي آغاز به مردن ميکني / اگر هنگامي که با شغلت، يا عشقت شاد نيستي، آنرا عوض نکني / اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکني / اگر ورای روياها نروی / اگر به خودت اجازه ندهي / که دست کم يکبار در تمام زندگيات / ورای مصلحت انديشي بروی
امروز زندگي را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری بکن!
نگذار که به آرامي بميری
شادی را فراموش نکن!
نظرات