جمعه برای زندگی



اين هم "جمعه برای زندگی" اين هفته.

انصافن آدم سالم دليلی برای غر زدن ندارد. حالا گاهی يک کمی سردرد و بيحالی را هم هيچ جوری نمی‌شود جزو بيماری‌های لاعلاج محسوب کرد. منتها هم آدم‌های سالم غر می‌زنند، و هم يک سردرد معمولی بعضی‌ها را قانع می‌کند که دنيا به آخر رسيده. بعيد می‌دانم جز اين که خود آن آدم روراست به خودش بگويد بابا مسخره‌اش را درآوردی هيچ راه ديگری باشد که بشود با آن کسی را قانع کرد که اشکال از خودش است و به هر ترتيبی که شده بايد راه بيفتد و از سلامتی‌اش استفاده کند.

اين غر زدن از روی سلامتی و گاهی از بابت اين که آدم غذايش را خورده و کار ديگری ندارد شده است دليل اصلی خستگی مفرط خيلی از آدم‌ها. بخش بزرگی از خستگی مفرط ربطی به عضلات و استخوان‌ها و ديابت و فشار خون بالا ندارد و فقط نارضايتی شخصی‌ست که چاره‌اش هم دست کسی نيست جز خود همان آدم.

کافی‌ست يک اتفاقی در يک جايی بيفتد تا آن آدم ناراضی بدون اين که واقعن درگير آن اتفاق باشد يا اصولن از يک حدی بيشتر علاقه‌ای به دنبال کردن يا درگير شدن در موضوع را داشته باشد شروع کند به منفی‌بافی درباره‌ی زمين و زمان. خوب اگر آدم‌ها توی غار زندگی می‌کردند ممکن بود نتيجه‌ی اين منفی‌بافی به جايی نرسد ولی حالا ديگر کسی در غار زندگی نمی‌کند بنابراين نتيجه‌ی منفی‌بافی‌اش صاف آدم‌های زنده‌ی اطرافش را تحت تأثير قرار می‌دهد. يا اطرافيان می‌نشينند چند وقتی پا به پای آن آدم اشک می‌ریزند و زاری می‌کنند يا زود دستگيرشان می‌شود که آبغوره گرفتن و غر زدن راه چاره‌ نيست و رها می‌کنند و می‌روند راه حل مشکل را پيدا می‌کنند.

همه جای دنيا هم اين روش يکسان است ولی يک نکته‌ی جالبی هست که روانشناس‌ها اسمش را گذاشته‌اند خودفريبی مثبت. يعنی آن آدمی که واقعن هم بيمار است تفکرات منفی را به ذهن خودش راه نمی‌دهد و تا می‌شود زندگی می‌کند. درست مثل دارونماها که برای آزمايش به آدم‌هايی که اظهار تمارض می‌کنند می‌دهند. توی بدن همه‌ی انسان‌ها و بعضی جانداران عالی يک مکانيسم زيستی منحصربفرد وجود دارد که به خودفريبی مثبت واکنش نشان می‌دهد و تحريکات محيطی می‌توانند به خوبی در به حرکت درآوردن اين فرآيند مؤثر باشند. مثلن می‌رويد يک لباس ورزشی خيلی خوشرنگ می‌خريد و هيچ جايی هم که برای ورزش کردن نداريد توی خانه خودتان لباس ورزشی می‌پوشيد و يک گوشی می‌گذاريد توی گوش‌تان و با موسيقی تند شروع می‌کنيد به ورزش کردن. غدد درون‌ريز بدن‌تان شروع می‌کنند به ترشح هورمون، درست شبيه به يک تمرين ورزشی در باشگاه. نتيجه‌ی هر دو يکی‌ست و شاداب می‌شويد. اين که توی خانه‌ی خودتان با موسيقی ورزش کنيد در همه جای دنيا و با هر سطح درآمدی قابل انجام است. همين لباس و موسيقی می‌تواند يک آدم خسته را تبديل کند به يک آدم سرحال و شوخ و شنگ.

خوب حالا همين را بگذاريد مبنا و ببينيد چقدر اهل غر زدن هستيد و اصولن منتظريد يک جايی يک خبری بشود تا با خيال راحت تنبلی‌تان را بيندازيد گردن آن خبر يا نه. انصافن هم که آدم منفی‌باف و بيحوصله يک قدم هم برای کسی يا جايی برنمی‌دارد. روراست.

حالا اين هفته در "جمعه برای زندگی" باز هم موسيقی هست و باز هم آدم‌های اهل بزن و برقص و تحرک می‌توانند همين چند دقيقه را ببينند و اگر تنبلی نکنند برای نيم ساعت بعد هم به خودشان خوش بگذرانند. فردايش هم بروند لباس ورزشی بخرند و همان توی خانه‌شان ورزش کنند. از اين ساده‌تر؟

حالا اين " جمعه برای زندگی"، اين هم شما. امتحان کنيد ببينيد اهل غر زدن هستيد يا نه؟






و نويسندگان امروز:

سعيد ضيايی: آخر خوش شانسی

ميم الف: 13 آبان 1388

Katiana Murillo: Discovering autumn in Copenhagen

محمد خواجه‌پور: ببخشيد ميخ داريد؟

زهرا: هالوين

پرشين سعيد واقفی: انگلستان

نظرات

پست‌های پرطرفدار