هفت روز هفته
روز اول. نقض غرض که میگويند يعني همين چيزها. از صدقهی سر مبارزهی جمهوری اسلامی با همهی دنيا سالهاست ايران دچار تحريم اقتصادیست. نه تنها همه چيز گران است بلکه برای همان گرانها هم هزار تا قوز بالاتر هست. مثل دارو که بايد برويد از قاچاقیهای توپخانه بخريد، آن هم تاريخ مصرف گذشته. باز به دليل همين تحريمها صنعت خودروسازی ايران هم از دنيا عقب است و خودروهايی که ساخته میشوند از استانداردهای دودزا نبودن دورند. دود اتوبوس و کارخانه و فرآوردههای سوختی هم به همين ميزان تصفيه نمیشوند. گازسوز کردن خودروها هم چيزی جز توليد مه دود درست نکرده. اهل حکومت هم که تا میگوييد حالا از خر شيطان بياييد پايين اجازه بدهيد دوچرخه سواری برای زن و مرد پا بگيرد انگار داريد سرشان را میبريد. مواد مخدر هم که سالهاست ارزان و در دسترس است. اين مسير را که ادامه بدهيد متوجه میشويد که جامعهی ايران دست کم برای سالم ماندن بايد محرک داشته باشد که هزينههای درمانی کم بشوند. حالا توی اين اوضاع دولت و مخالفانش که آنها هم حکومتی هستند افتادهاند به جان همديگر که چه کسی چقدر سيگار وارد کند. حالا قسمت خندهدارش اين است که از آن طرف که برای سيگار وارد کردن دعوا راه افتاده، وزارت بهداشت هم برای سيگار نکشيدن جايزه گذاشته. اسم جايزه هم ميرزای شيرازیست که خيلی دو منظوره عمل میکند. يعنی اگر اوضاع خوب باشد جايزهی ميرزای شيرازی برای تحريم تنباکو داده میشود، اما از آن طرف اگر اوضاع خوب نباشد در ادامهی آتش بس ميرزای شيرازی مبنی بر منتفی شدن فتوا جايز بودن مصرف تنباکو هم اعلام میشود. با يک تير چند نشان برای زمانهای مختلف. بيخود نيست که مصطفی ميرسليم که کتاب موتورهای درونسوز چهار زمانه را نوشته بود به مقام وزارت ارشاد رسيد. مدام بايد حواسمان باشد که اوصاع چهار زمانهست يا دو زمانه. دارد از ته جهنم میزند بيرون، واقعأ.
روز دوم. ايان فريزر که دو سال پيش اولين واکسن سرطان گردن رحم را کشف کرد امروز در يک کنفرانس پزشکی در بريزبن اعلام کرد که سال آينده آزمايشات بالينی برای اولين واکسن سرطان پوست شروع میشود ولی تا همين امروز میشود گفت نتايج آزمايشگاهی واکسن موفق بوده. اگر واکسن سرطان پوست هم موفق از آب دربيايد آنوقت ايان فريزر هم میشود يکی از دانشمندان تاريخ پزشکی و میرسد به ردهی آدمهايی مثل پاستور و کخ که کشفياتشان دنيا را دگرگون کرد. بعد از اتفاقاتی که برای لايهی ازن افتاد سرطان پوست به عنوان خطرناکنرين نوع سرطان شناخته شد و در همين استراليا هر ساله 380 هزار نفر را مبتلا میکند. چپ و راست هم تبليغ میکنند که تا نشانهی غير عادی روی پوستتان ديديد بيايد مجانی معاينهتان میکنيم. طبق آمار وزارت بهداشت استراليا 29 درصد نوجوانان استراليايی عادت ندارند به پوستشان کرمهای ضد آفتاب بزنند و همين هم شده مايهی دردسر، چون هر ساله 1600 نفر از همين نوجوانان به دليل ابتلا به سرطان پوست از بين میروند. حواستان باشد، عينک هم نزنيد چشمتان در اثر تابش پرتوهای فرابنفش صدمه میبیند. برويد ری بن بخريد برای سلامتیتان خوب است. بعد نگيد نگفت ها!
روز سوم. قوهی قضاييه اعلام کرده که از هر هشت نفر ايرانی يک نفر پرونده قضايی دارد، در ضمن وزارت بهداشت هم اعلام کرده که از هر هفت نفر ايرانی يکیشان سیگاریست. وزارت ارشاد هم اعلام کرده که از هر ده ایرانی، سالانه تنها یک نفر، یک جلد کتاب خریداری می کند و ايضأ به ازای هر 100 نفر تنها دو متر مربع فضای کتابخانهای وجود دارد. اين تازه اوضاع عمومیست. يک کمی خاصترش اين است که مرکز آمار ايران اعلام کرده که از هر چهار جوان ایرانی یک نفر بیکار است، يا بنابر اعلام پليس راه ايران در هر بيست دقيقه يک نفر در جادههای ايران کشته میشود، يا سازمان جنگلها و مراتع اعلام کرده که در هر پنج سال یک میلیون هکتار از جنگل های ایران به دليل جاده سازی، سدسازی، آلودگیهای صنعتی و نفتی و آتش سوزیهای عمدی از بین می روند. باز هم خاصترش اين است که وزارت ارتباطات اعلام کرده که از هر 10 هزار ایرانی فقط یک نفر به اینترنت پرسرعت دسترسی دارد، يا مثلأ انجمن دندانپزشکی ايران اعلام کرده که فقط یک نفر از هر 10 هزار نفر به شیوه صحیح مسواک می زند و هزينههای دندانپزشکی دارد کمرشکن میشود، باز هم خاصتر از اين، سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور اعلام کرده که در ايران برای هر 100 هزار نفر 4 روانشناس يعنی برای هر 25 هزار نفر يك روانشناس وجود دارد. آنوقت همهی اينها به اضافهی کلی آمار ناجور ديگر را دارند و راه درمان کردنشان اين است که مانور خيابانی برگزار کنند. بابا آدم میتواند برود توی بانک و با تفنگ تهديد کند که هر چه پول توی بانک هست همه را بريزيد توی کيسه بدهيد دست من، اين شدنیست، منتها نمیشود با تفنگ رفت توی بانک و دستور داد از حالا سود سپردهی سرمايه گذاری بشود فلان قدر. آن بابايی که فرمودند دکتر بشيريه را بايد محاکمه کرد چون عقلانیت به خورد دانشجوهای بیگناه میداد حالا که در بطن اوضاع تشريف دارند لطف بفرمايند يک راهکار ديگر هم ارائه بدهند. بخصوص در مورد آن پيشنهادشان که تمام آن آموزههای ايشان را در دورههای کوتاه دو، سه ماهه درب و داغان کنند خيلی واقعأ به تغيير سود سپرده بانکها میخورد.
روز چهارم. پيشنهاد حامد کرزی برای مذاکره با ملاعمر اگرچه به طور غير رسمی معنیاش پذيرش گروه طالبان است اما به نظرم زمينهی يک حرکت جدی نظامی و منطقهای بر عليه حاميان طالبان است. در واقع عربستان سعودی و پاکستان که از جمله پشتيبانان طالبان به حساب میآمدند حالا به قصد معلوم کردن اين که چقدر از نيروهای طالبان هنوز هم با عربستان و پاکستان احساس نزديکی میکنند زمينهی گفت و گوی آنها با نمايندگان حامد کرزی را فراهم کردند. بر همين اساس میشود نشان داد که چقدر از کسانی که به اين ميانجيگری پاسخ منفی میدهند در حال پشتيبانی شدن از طرف حکومتهای ديگر هستند. طبيعتأ مهمترينشان جمهوری اسلامیست. فی الواقع تا وقتی که تکليف دسته بندیهای داخلی طالبان معلوم نشده امکان اين وجود دارد که هر گروهی از آنها فقط به اسم مقابله با نيروهای خارجی خودش را در يک جمع بزرگتری محو کند. يعنی نشود بين گروهها تمايزی قائل شد. اما اگر عربستان و پاکستان بتوانند وفاداران به خودشان در گروه طالبان را از بقيه جدا کنند آنوقت معلوم میشود هر آدمی که وسط ميدان بماند از طرف يک حکومت ديگری دارد پشتيبانی میشود و طبيعیست که جمهوری اسلامی هم گروه وفادار به خودش را در بين طالبان دارد. طرح عربستان و پاکستان منجر به شناخته شدن آن گروه وفادار به جمهوری اسلامی میشود. جالبش اين است که اگر ملاعمر به طرح کرزی پاسخ منفی بدهد بالطبع اين جواب منفی را به عربستان و پاکستان هم داده. در نتيجه با انتساب او به جمهوری اسلامی که يک حکومت شيعی هم هست موقعيت ملاعمر را در بين جنگجويان طالبان که سنی مذهب هستند خراب میکنند. همين کاری که در مورد عراق و لبنان انجام دادند و الان مقتدی صدر و حسن نصرالله را به اسم وابستگان به جمهوری اسلامی معرفی میکنند. به نظرم قسمت بعدی داستان عبارت است از تهاجم به باقی ماندههای طالبان که نه از طرف عربستان و پاکستان پشتيبانی میشوند و نه به زندگی عادی برگشتهاند. البته بدنامیاش هم میماند برای جمهوری اسلامی.
روز پنجم. حالا واقعأ اين فيلم مربوط به مراسم سازمان ميراث فرهنگی را که میبينيد خبری از رقص و اينها نيست که مثلأ با رقص و آواز قرآن را برده باشند روی صحنه. به نظرم مخالفان احمدی نژاد، و البته از بين خود راستیها، دارندد برايش پيراهن عثمان درست میکنند. فیالواقع برای مشايی. منتها حالا اهل عمامه اين همه به اين داستان قرآن بردن ايراد میگيرند تصادفأ خودشان تازگیها برای مراسم عمامه گذاری شوی لباس تمام عيار در حوزه برگزار میکنند که کم مانده بزند روی دست شوی لباس شبکههای تلويزيونی. عکسهای مراسم عمامه گذاری را که میبينيد معمولأ يک سينی بزرگ هست که رويش يک تکه پارچهی خوش رنگ و دوخت پهن میکنند و عمامهها را میچينند روی آن. آدم ياد خنچهی عقد میافتد. خوب اگر حمل قرآن خيلی ايراد دارد، حمل اسباب و اثاثيهی منتسبينش، آن هم با ادا و اصول خنچه گرداندن، هم بايد ايراد داشته باشد ديگر. لابد خاطرتان هست که قبلأ عمامه عبارت بود از چند متر کرباس به عنوان لباس آخرت حضرات منتها حالا شده است جزو سرجهازی که مراسم به سر کردنش هم خيلی با ناز و ادا اجرا میشود. لابد اهل ميراث فرهنگی هم ديدهاند که حالا که حوزویها خودشان زدهاند به مد اينها چرا نزنند. بلاخره سياست ما عين ديانت ماست يعنی همين کارها ديگر.
روز ششم. فکر نکنيد فقط مدودف در روسيه دست به تغيير قانون اساسی زده که راه را برای انتخاب دوبارهی پوتين هموار کند. در ترکيه هم همين اتفاق افتاد که عبدالله گل به عنوان نخست وزير دست به تغيير قانون اساسی زد تا زمينهی انتخاب اوردوغان به عنوان نخست وزيری را فراهم کند. بعد هم که ارودوغان به نخست وزيری انتخاب شد عبدالله گل مقام تشريفاتی رياست جمهوری را بعهده گرفت. البته باز هم فکر نکنيد اين اتفاقات خيلی نوبر است. در پايان دورهی دوم رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی، جناب عطاالله مهاجرانی پيشنهاد دادند که امکانش هست که با تغييراتی در قانون اساسی امکان تمديد رياست جمهوری رفسنجانی را فراهم کرد. آدم فکر میکند لابد در روسيه و ترکيه و بعضی کشورهای ديگر هم عطاالله مهاجرانی دارند منتها پر زورتر که زورش به دست کاری کردن در قوانين میرسد. گفتم باخبر باشيد که به قول خواجه عبدالله انصاری، اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است از دوستان است. به زبان ديگر کرم از خود درخت است وگرنه مردم عادی خيلی از دموکراسی بدشان نمیآيد.
و روز هفتم. حالا من که مدام شما را به ورزش کردن دارم تشويق میکنم يک پيشنهاد ديگر هم بهتان بدهم. هر روز که ورزش میکنيد نتايجش را توی يک برنامهی اکسل نگه داريد و هر هفته از نتايجتان نمودار درست کنيد. خود نرم افزار اکسل نمودار برایتان میکشد. ضربان قلبتان را هم اندازه بگيريد و باز نمودار بکشيد. به همين کار ساده اين میگويند تحقيق علمی. يعنی با ورزش کردن نه تنها سالم میشويد بلکه ياد میگيريد چطور يک کار تحقيقی هم انجام بدهيد. ورزش کنيد و محقق بشويد به همين سادگی.
روز دوم. ايان فريزر که دو سال پيش اولين واکسن سرطان گردن رحم را کشف کرد امروز در يک کنفرانس پزشکی در بريزبن اعلام کرد که سال آينده آزمايشات بالينی برای اولين واکسن سرطان پوست شروع میشود ولی تا همين امروز میشود گفت نتايج آزمايشگاهی واکسن موفق بوده. اگر واکسن سرطان پوست هم موفق از آب دربيايد آنوقت ايان فريزر هم میشود يکی از دانشمندان تاريخ پزشکی و میرسد به ردهی آدمهايی مثل پاستور و کخ که کشفياتشان دنيا را دگرگون کرد. بعد از اتفاقاتی که برای لايهی ازن افتاد سرطان پوست به عنوان خطرناکنرين نوع سرطان شناخته شد و در همين استراليا هر ساله 380 هزار نفر را مبتلا میکند. چپ و راست هم تبليغ میکنند که تا نشانهی غير عادی روی پوستتان ديديد بيايد مجانی معاينهتان میکنيم. طبق آمار وزارت بهداشت استراليا 29 درصد نوجوانان استراليايی عادت ندارند به پوستشان کرمهای ضد آفتاب بزنند و همين هم شده مايهی دردسر، چون هر ساله 1600 نفر از همين نوجوانان به دليل ابتلا به سرطان پوست از بين میروند. حواستان باشد، عينک هم نزنيد چشمتان در اثر تابش پرتوهای فرابنفش صدمه میبیند. برويد ری بن بخريد برای سلامتیتان خوب است. بعد نگيد نگفت ها!
روز سوم. قوهی قضاييه اعلام کرده که از هر هشت نفر ايرانی يک نفر پرونده قضايی دارد، در ضمن وزارت بهداشت هم اعلام کرده که از هر هفت نفر ايرانی يکیشان سیگاریست. وزارت ارشاد هم اعلام کرده که از هر ده ایرانی، سالانه تنها یک نفر، یک جلد کتاب خریداری می کند و ايضأ به ازای هر 100 نفر تنها دو متر مربع فضای کتابخانهای وجود دارد. اين تازه اوضاع عمومیست. يک کمی خاصترش اين است که مرکز آمار ايران اعلام کرده که از هر چهار جوان ایرانی یک نفر بیکار است، يا بنابر اعلام پليس راه ايران در هر بيست دقيقه يک نفر در جادههای ايران کشته میشود، يا سازمان جنگلها و مراتع اعلام کرده که در هر پنج سال یک میلیون هکتار از جنگل های ایران به دليل جاده سازی، سدسازی، آلودگیهای صنعتی و نفتی و آتش سوزیهای عمدی از بین می روند. باز هم خاصترش اين است که وزارت ارتباطات اعلام کرده که از هر 10 هزار ایرانی فقط یک نفر به اینترنت پرسرعت دسترسی دارد، يا مثلأ انجمن دندانپزشکی ايران اعلام کرده که فقط یک نفر از هر 10 هزار نفر به شیوه صحیح مسواک می زند و هزينههای دندانپزشکی دارد کمرشکن میشود، باز هم خاصتر از اين، سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور اعلام کرده که در ايران برای هر 100 هزار نفر 4 روانشناس يعنی برای هر 25 هزار نفر يك روانشناس وجود دارد. آنوقت همهی اينها به اضافهی کلی آمار ناجور ديگر را دارند و راه درمان کردنشان اين است که مانور خيابانی برگزار کنند. بابا آدم میتواند برود توی بانک و با تفنگ تهديد کند که هر چه پول توی بانک هست همه را بريزيد توی کيسه بدهيد دست من، اين شدنیست، منتها نمیشود با تفنگ رفت توی بانک و دستور داد از حالا سود سپردهی سرمايه گذاری بشود فلان قدر. آن بابايی که فرمودند دکتر بشيريه را بايد محاکمه کرد چون عقلانیت به خورد دانشجوهای بیگناه میداد حالا که در بطن اوضاع تشريف دارند لطف بفرمايند يک راهکار ديگر هم ارائه بدهند. بخصوص در مورد آن پيشنهادشان که تمام آن آموزههای ايشان را در دورههای کوتاه دو، سه ماهه درب و داغان کنند خيلی واقعأ به تغيير سود سپرده بانکها میخورد.
روز چهارم. پيشنهاد حامد کرزی برای مذاکره با ملاعمر اگرچه به طور غير رسمی معنیاش پذيرش گروه طالبان است اما به نظرم زمينهی يک حرکت جدی نظامی و منطقهای بر عليه حاميان طالبان است. در واقع عربستان سعودی و پاکستان که از جمله پشتيبانان طالبان به حساب میآمدند حالا به قصد معلوم کردن اين که چقدر از نيروهای طالبان هنوز هم با عربستان و پاکستان احساس نزديکی میکنند زمينهی گفت و گوی آنها با نمايندگان حامد کرزی را فراهم کردند. بر همين اساس میشود نشان داد که چقدر از کسانی که به اين ميانجيگری پاسخ منفی میدهند در حال پشتيبانی شدن از طرف حکومتهای ديگر هستند. طبيعتأ مهمترينشان جمهوری اسلامیست. فی الواقع تا وقتی که تکليف دسته بندیهای داخلی طالبان معلوم نشده امکان اين وجود دارد که هر گروهی از آنها فقط به اسم مقابله با نيروهای خارجی خودش را در يک جمع بزرگتری محو کند. يعنی نشود بين گروهها تمايزی قائل شد. اما اگر عربستان و پاکستان بتوانند وفاداران به خودشان در گروه طالبان را از بقيه جدا کنند آنوقت معلوم میشود هر آدمی که وسط ميدان بماند از طرف يک حکومت ديگری دارد پشتيبانی میشود و طبيعیست که جمهوری اسلامی هم گروه وفادار به خودش را در بين طالبان دارد. طرح عربستان و پاکستان منجر به شناخته شدن آن گروه وفادار به جمهوری اسلامی میشود. جالبش اين است که اگر ملاعمر به طرح کرزی پاسخ منفی بدهد بالطبع اين جواب منفی را به عربستان و پاکستان هم داده. در نتيجه با انتساب او به جمهوری اسلامی که يک حکومت شيعی هم هست موقعيت ملاعمر را در بين جنگجويان طالبان که سنی مذهب هستند خراب میکنند. همين کاری که در مورد عراق و لبنان انجام دادند و الان مقتدی صدر و حسن نصرالله را به اسم وابستگان به جمهوری اسلامی معرفی میکنند. به نظرم قسمت بعدی داستان عبارت است از تهاجم به باقی ماندههای طالبان که نه از طرف عربستان و پاکستان پشتيبانی میشوند و نه به زندگی عادی برگشتهاند. البته بدنامیاش هم میماند برای جمهوری اسلامی.
روز پنجم. حالا واقعأ اين فيلم مربوط به مراسم سازمان ميراث فرهنگی را که میبينيد خبری از رقص و اينها نيست که مثلأ با رقص و آواز قرآن را برده باشند روی صحنه. به نظرم مخالفان احمدی نژاد، و البته از بين خود راستیها، دارندد برايش پيراهن عثمان درست میکنند. فیالواقع برای مشايی. منتها حالا اهل عمامه اين همه به اين داستان قرآن بردن ايراد میگيرند تصادفأ خودشان تازگیها برای مراسم عمامه گذاری شوی لباس تمام عيار در حوزه برگزار میکنند که کم مانده بزند روی دست شوی لباس شبکههای تلويزيونی. عکسهای مراسم عمامه گذاری را که میبينيد معمولأ يک سينی بزرگ هست که رويش يک تکه پارچهی خوش رنگ و دوخت پهن میکنند و عمامهها را میچينند روی آن. آدم ياد خنچهی عقد میافتد. خوب اگر حمل قرآن خيلی ايراد دارد، حمل اسباب و اثاثيهی منتسبينش، آن هم با ادا و اصول خنچه گرداندن، هم بايد ايراد داشته باشد ديگر. لابد خاطرتان هست که قبلأ عمامه عبارت بود از چند متر کرباس به عنوان لباس آخرت حضرات منتها حالا شده است جزو سرجهازی که مراسم به سر کردنش هم خيلی با ناز و ادا اجرا میشود. لابد اهل ميراث فرهنگی هم ديدهاند که حالا که حوزویها خودشان زدهاند به مد اينها چرا نزنند. بلاخره سياست ما عين ديانت ماست يعنی همين کارها ديگر.
روز ششم. فکر نکنيد فقط مدودف در روسيه دست به تغيير قانون اساسی زده که راه را برای انتخاب دوبارهی پوتين هموار کند. در ترکيه هم همين اتفاق افتاد که عبدالله گل به عنوان نخست وزير دست به تغيير قانون اساسی زد تا زمينهی انتخاب اوردوغان به عنوان نخست وزيری را فراهم کند. بعد هم که ارودوغان به نخست وزيری انتخاب شد عبدالله گل مقام تشريفاتی رياست جمهوری را بعهده گرفت. البته باز هم فکر نکنيد اين اتفاقات خيلی نوبر است. در پايان دورهی دوم رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی، جناب عطاالله مهاجرانی پيشنهاد دادند که امکانش هست که با تغييراتی در قانون اساسی امکان تمديد رياست جمهوری رفسنجانی را فراهم کرد. آدم فکر میکند لابد در روسيه و ترکيه و بعضی کشورهای ديگر هم عطاالله مهاجرانی دارند منتها پر زورتر که زورش به دست کاری کردن در قوانين میرسد. گفتم باخبر باشيد که به قول خواجه عبدالله انصاری، اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است از دوستان است. به زبان ديگر کرم از خود درخت است وگرنه مردم عادی خيلی از دموکراسی بدشان نمیآيد.
و روز هفتم. حالا من که مدام شما را به ورزش کردن دارم تشويق میکنم يک پيشنهاد ديگر هم بهتان بدهم. هر روز که ورزش میکنيد نتايجش را توی يک برنامهی اکسل نگه داريد و هر هفته از نتايجتان نمودار درست کنيد. خود نرم افزار اکسل نمودار برایتان میکشد. ضربان قلبتان را هم اندازه بگيريد و باز نمودار بکشيد. به همين کار ساده اين میگويند تحقيق علمی. يعنی با ورزش کردن نه تنها سالم میشويد بلکه ياد میگيريد چطور يک کار تحقيقی هم انجام بدهيد. ورزش کنيد و محقق بشويد به همين سادگی.
نظرات