حواس جمعی توی دنيای مدرن
کمتر آدمی حاضر است وقتی خبردار میشود باران در راه است شروع کند به شستن ماشينش مگر اين که آدم مورد نظر اول آب باران را جمع کند و بعد با همان آب بيفتد به ماشين شستن. با اين حال آدمی که صاف برود زير باران به قصد صرفه جويی از آن طرف بايد هزينهی دوا و درمان سرما خوردگیاش را هم بايد بدهد.
آره داداش يه راههای ديگهای هم هست. لوله رو وصل کن به شير همسايه و کارواش راه بنداز ... بعدأ بگو خودش مشتی بود گفت بيا ماشينتو بشور ... حالا چيه؟ ... پولشو میديم ...
اما قبل از اين که داستان اقتصادی آب باران روانهی عالم ماشين شستن بشود همين داستان در عالم سلولهای بدن همهی جانداران به دقت مورد استفاده قرار گرفته. تصادفأ هر چقدر که صاحب يک بدن آدم ولخرجی باشد از آن طرف، بدن آن آدم با سرعت هر چه تمامتر میزند به عالم اقتصاد و نتيجهاش اين میشود که صاحب ولخرج هيچ رستوران و شيرينی فروشیای را بی نصيب نمیگذارد و بدن جنابشان هم هيچ مادهی قندی را دور نمیريزد. چرا؟ چون بدن از آن همه قند و چربی وارد شده تصوری جز اين ندارد که صاحب بدن ممکن است برای روز مبادا اين هم قند و چربی را روانهی بدنش کند. بدن هم همه را برای روز مبادا نگه میدارد. خوب محصولی که دست آخر باقی میماند عبارت است از چربی، يعنی همين چيزی که عامل چاقیست.
آره داداش ... قبلأ خوش تيپتر بودی رفاقتی بود بينمون ...
خوب میشود پرسيد روز مبادايی که بدن مدام به فکر آن است چه وقتیست؟
ای دل غافل ... روز مبادا ... آی زمونه ...
يکی از اين روزها عبارت است از روزی که صاحب بدن در حال عبور از عرض يک خيابان ناگهان متوجه يک خودرو میشود که دارد به سرعت در همان خيابان حرکت میکند و اگر دير بجنبد ممکن است خودرو به او برخورد کند. تمام اطلاعات مربوط به ديده شدن خودرو به مغز میرسد و واکنش مناسب با آن از مغز به عضلات ارسال میشود. همه چيز در کسری از ثانيه.
حاجی ايکی ثانيه ...
اما اين همهی واکنش نيست. ادامهی واکنش اينها هستند: برای چنين حرکت سريعی بايد قلب آمادهی تپش سريعتر بشود و عصلات دست و پا در بيشترين حد از توانشان به حرکت درآيند. عضلات قفسهی سينه به سرعت منبسط بشوند تا ريهها فضای کافی برای هواگيری پيدا کنند و چشمها و گوشها به علائم نزديک شدن خودرو حساستر بشوند و بهترين مسير برای فرار را پيدا کنند. همهی اين اتفاقات با استفاده از انرژی حاصل از همان قند و چربی ذخيره شده برای روز مبادا فراهم میشود. قند برای استفاده سريعتر و چربی برای استفاده طولانی مدت.
آقايون و خانومون ... خلبان جديد داره صوبت میکنه ... هيچ ناراحت نباشين ... بکل اوضاع تحت کنترله ... اوتوکار شما داره آروم آروم میخوره زمين ... اون پايين که رسيدين فاميلاتون ترمينال چهار منتظرن ... منم همون پايينم ...
واکنش انفجاری بدن برای دور شدن از خطر از جمله اتفاقاتیست که به طور تکاملی منجر به حفظ يا انقراض گونههای جانداران شده. هر جا که سرعت اين واکنش کمتر از کنش بوده جاندار تحت خطر نتوانسته از معرکه جان سالم به در ببرد. نکتهی مهمتر اين است که چنين واکنشی لزومأ به معنای سرعت در پاسخ دادن نيست بلکه در تطابق بهتر با شرايط محيطی برای پاسخ دادن است. معنی چنين حرفی اين است که اگر شتر قادر به ذخيره کردن آب و مواد غذايی در کوهانهايش نبود در پاسخ به شرايط محيطی بيابان امکان زنده ماندن نداشت.
آقايون و خانومون گراااااام ... مسافران قبلی منقرض شدن ...
اما اين تطابق با شرايط محيطی در مورد انسان منجر به اتفاقات متفاوتتری شده. مهمترين اين اتفاقات عبارت است از ظهور استرس يا تنش در جوامع انسانی. مثلأ صبح از خانه بيرون میرويد و بايد از خيابان عبور کنيد. خودروها برای عبور عابرين پياده متوقف میشوند اما شما ممکن است هنوز دچار نگرانی باشيد از اين که نکند يک نفر وسايلتان را سرقت کند. آيا آن طرف خيابان میشود يک ماشين کرايهای پيدا کرد که به موقع شما را برساند به محل کار؟ چه اتفاقاتی در محيط کار در انتظارتان است؟ قبض برق و آب، هزينهی خورد و خوراک، وام، خبرهای رسانهای و خيلی چيزهای ديگر به طور مدام بدن ما را برای واکنش نشان دادن آماده نگه میدارند. معنی آماده ماندن بدن اين است که هورمونهای واکنشی آنقدر کافی باشند تا در صورت نياز اندامها را به حرکت وادارند.
مسافرين گراااام شما راحت باشين ...
اين فعال ماندن مداوم غدد برای ترشح هورمونهای ضروری منجر به کاهش سطح توانايی سلولهای بدن برای جذب هورمونها میشود. معنی اين حرف اين است که هميشه مقدار زيادی هورمون و قند در خون وجود دارد که همينطور جذب نشده باقی میمانند. اما وجود اين هورمونهای جذب نشده اتفاق خوشايندی نيست چون همين هورمونها منجر به فعال يا غير فعال شدن اندامهای ديگر میشود، مثلأ ممکن است ضربان قلب را به طور مداوم زيادتر از حد معمول نگه دارند. عضلات قفسهی سینه را به سرعت منقبض و منبسط کنند و بدترين حالت اين است که دستگاه ايمنی بدن را در حالت آماده باش نگه دارند که همين زمينهی بروز بيماریهای خودايمنی را فراهم میکند. معروفترين عارضهی ناشی از فعاليت زياد از حد دستگاه ايمنی بدن زخم روده است که به نام کوليت شناخته میشود، يعنی دستگاه ايمنی بدن بر عليه سلولهای جدارهی روده فعال میشود.
آهااااان ... داشتيم؟ ...
خوب حالا برمیگرديم به داستان شستشوی ماشين در هوای بارانی.
جمع آوری آب باران برای شستشوی ماشين يک عمل کاملأ اقتصادیست اما اگر يک ماشين برای شستن داريم بايد به اندازهی همان يک ماشين آب ذخيره کنيم. اگر ذخيره بيشتری داريم بايد راههای استفاده از آب ذخيره شده را پيدا کنيم در غير اينصورت آب باران آنقدر در منبع ذخيره میماند که اين بار از شدت بو امکان استفاده از آن نيست. درست شبيه به بدن موجودات زنده که ذخيره کردن قند و چربی اضافی در بدنشان منجر به چاقی و بی تحرکیشان میشود.
يعنی ... آهان همين که گفتی ...
برای مصرف قند و چربی زياده از حد بدن چه پيشنهادی داريد؟ بايد عضلات را به کار گرفت. خوب معلوم است که بايد ورزش کرد.
يعنی بايد حواستان باشد به قند و چربی ...
آره داداش يه راههای ديگهای هم هست. لوله رو وصل کن به شير همسايه و کارواش راه بنداز ... بعدأ بگو خودش مشتی بود گفت بيا ماشينتو بشور ... حالا چيه؟ ... پولشو میديم ...
اما قبل از اين که داستان اقتصادی آب باران روانهی عالم ماشين شستن بشود همين داستان در عالم سلولهای بدن همهی جانداران به دقت مورد استفاده قرار گرفته. تصادفأ هر چقدر که صاحب يک بدن آدم ولخرجی باشد از آن طرف، بدن آن آدم با سرعت هر چه تمامتر میزند به عالم اقتصاد و نتيجهاش اين میشود که صاحب ولخرج هيچ رستوران و شيرينی فروشیای را بی نصيب نمیگذارد و بدن جنابشان هم هيچ مادهی قندی را دور نمیريزد. چرا؟ چون بدن از آن همه قند و چربی وارد شده تصوری جز اين ندارد که صاحب بدن ممکن است برای روز مبادا اين هم قند و چربی را روانهی بدنش کند. بدن هم همه را برای روز مبادا نگه میدارد. خوب محصولی که دست آخر باقی میماند عبارت است از چربی، يعنی همين چيزی که عامل چاقیست.
آره داداش ... قبلأ خوش تيپتر بودی رفاقتی بود بينمون ...
خوب میشود پرسيد روز مبادايی که بدن مدام به فکر آن است چه وقتیست؟
ای دل غافل ... روز مبادا ... آی زمونه ...
يکی از اين روزها عبارت است از روزی که صاحب بدن در حال عبور از عرض يک خيابان ناگهان متوجه يک خودرو میشود که دارد به سرعت در همان خيابان حرکت میکند و اگر دير بجنبد ممکن است خودرو به او برخورد کند. تمام اطلاعات مربوط به ديده شدن خودرو به مغز میرسد و واکنش مناسب با آن از مغز به عضلات ارسال میشود. همه چيز در کسری از ثانيه.
حاجی ايکی ثانيه ...
اما اين همهی واکنش نيست. ادامهی واکنش اينها هستند: برای چنين حرکت سريعی بايد قلب آمادهی تپش سريعتر بشود و عصلات دست و پا در بيشترين حد از توانشان به حرکت درآيند. عضلات قفسهی سينه به سرعت منبسط بشوند تا ريهها فضای کافی برای هواگيری پيدا کنند و چشمها و گوشها به علائم نزديک شدن خودرو حساستر بشوند و بهترين مسير برای فرار را پيدا کنند. همهی اين اتفاقات با استفاده از انرژی حاصل از همان قند و چربی ذخيره شده برای روز مبادا فراهم میشود. قند برای استفاده سريعتر و چربی برای استفاده طولانی مدت.
آقايون و خانومون ... خلبان جديد داره صوبت میکنه ... هيچ ناراحت نباشين ... بکل اوضاع تحت کنترله ... اوتوکار شما داره آروم آروم میخوره زمين ... اون پايين که رسيدين فاميلاتون ترمينال چهار منتظرن ... منم همون پايينم ...
واکنش انفجاری بدن برای دور شدن از خطر از جمله اتفاقاتیست که به طور تکاملی منجر به حفظ يا انقراض گونههای جانداران شده. هر جا که سرعت اين واکنش کمتر از کنش بوده جاندار تحت خطر نتوانسته از معرکه جان سالم به در ببرد. نکتهی مهمتر اين است که چنين واکنشی لزومأ به معنای سرعت در پاسخ دادن نيست بلکه در تطابق بهتر با شرايط محيطی برای پاسخ دادن است. معنی چنين حرفی اين است که اگر شتر قادر به ذخيره کردن آب و مواد غذايی در کوهانهايش نبود در پاسخ به شرايط محيطی بيابان امکان زنده ماندن نداشت.
آقايون و خانومون گراااااام ... مسافران قبلی منقرض شدن ...
اما اين تطابق با شرايط محيطی در مورد انسان منجر به اتفاقات متفاوتتری شده. مهمترين اين اتفاقات عبارت است از ظهور استرس يا تنش در جوامع انسانی. مثلأ صبح از خانه بيرون میرويد و بايد از خيابان عبور کنيد. خودروها برای عبور عابرين پياده متوقف میشوند اما شما ممکن است هنوز دچار نگرانی باشيد از اين که نکند يک نفر وسايلتان را سرقت کند. آيا آن طرف خيابان میشود يک ماشين کرايهای پيدا کرد که به موقع شما را برساند به محل کار؟ چه اتفاقاتی در محيط کار در انتظارتان است؟ قبض برق و آب، هزينهی خورد و خوراک، وام، خبرهای رسانهای و خيلی چيزهای ديگر به طور مدام بدن ما را برای واکنش نشان دادن آماده نگه میدارند. معنی آماده ماندن بدن اين است که هورمونهای واکنشی آنقدر کافی باشند تا در صورت نياز اندامها را به حرکت وادارند.
مسافرين گراااام شما راحت باشين ...
اين فعال ماندن مداوم غدد برای ترشح هورمونهای ضروری منجر به کاهش سطح توانايی سلولهای بدن برای جذب هورمونها میشود. معنی اين حرف اين است که هميشه مقدار زيادی هورمون و قند در خون وجود دارد که همينطور جذب نشده باقی میمانند. اما وجود اين هورمونهای جذب نشده اتفاق خوشايندی نيست چون همين هورمونها منجر به فعال يا غير فعال شدن اندامهای ديگر میشود، مثلأ ممکن است ضربان قلب را به طور مداوم زيادتر از حد معمول نگه دارند. عضلات قفسهی سینه را به سرعت منقبض و منبسط کنند و بدترين حالت اين است که دستگاه ايمنی بدن را در حالت آماده باش نگه دارند که همين زمينهی بروز بيماریهای خودايمنی را فراهم میکند. معروفترين عارضهی ناشی از فعاليت زياد از حد دستگاه ايمنی بدن زخم روده است که به نام کوليت شناخته میشود، يعنی دستگاه ايمنی بدن بر عليه سلولهای جدارهی روده فعال میشود.
آهااااان ... داشتيم؟ ...
خوب حالا برمیگرديم به داستان شستشوی ماشين در هوای بارانی.
جمع آوری آب باران برای شستشوی ماشين يک عمل کاملأ اقتصادیست اما اگر يک ماشين برای شستن داريم بايد به اندازهی همان يک ماشين آب ذخيره کنيم. اگر ذخيره بيشتری داريم بايد راههای استفاده از آب ذخيره شده را پيدا کنيم در غير اينصورت آب باران آنقدر در منبع ذخيره میماند که اين بار از شدت بو امکان استفاده از آن نيست. درست شبيه به بدن موجودات زنده که ذخيره کردن قند و چربی اضافی در بدنشان منجر به چاقی و بی تحرکیشان میشود.
يعنی ... آهان همين که گفتی ...
برای مصرف قند و چربی زياده از حد بدن چه پيشنهادی داريد؟ بايد عضلات را به کار گرفت. خوب معلوم است که بايد ورزش کرد.
يعنی بايد حواستان باشد به قند و چربی ...
نظرات