توضيحش بدهم؟

علي اصغر شفيعيان در مورد انتقادی که به بيانيه ی کميته ی دانشجويي جبهه مشارکت داشتم لطف کرده اند و نظرشان را نوشته اند که عين آن را مي گذارم برای ديدن تان. نوشته اند

ta hododi hagh ba to hast, ama kami ham be kelase mokhataban tavajoh konid ke kheire sareshan daneshgahi hastand na amaleh!

خودم را ناگزير ديدم که برای آن انتقاد و اين نظر چند نکته ای بنويسم که به علي اصغر به عنوان عضو رسمي مشارکت نشان بدهم که اشتباه کرده است و اين دفاع درستي نيست برای يک بيانيه ی قابل انتقاد

اول اين که، اگر همه ی آدم هايي که مخاطب آن بيانيه نيستند، يا به قول شما در "کلاس" مخاطبان نيستند- منجمله همه ی عمله ها- بيايند به آدم مورد نظر شما برای رياست جمهوری رأی بدهند رأی شان را قبول نمي کنيد چون عمله اند؟ يعني نمي دانيد ارزش رأی ها با هم برابر است؟

دوم، فرض کنيد که اين بيانيه را برای دانشگاهي ها نوشته ايد. يعني برداشت تان اين است که دانشگاهي ها همينقدری که شما از اوضاع مملکت مي دانيد نمي دانند؟ اگر اين است پس دانشگاهي ها هم مي شوند همان آدم های عادی بنابراين بيانيه تان اگر مخاطبش آدم های عادی که اين نحوه ی نوشتنش نبود. اما اگر دانشگاهي ها مخاطب تان هستند با همان "کلاسي" که خودتان فرض کرده ايد که معلوم است يا آن ها را دست کم گرفته ايد يا خودتان را زيادی بالا برده ايد

سوم، در وبلاگتان خودتان را اين طور معرفي کرده ايد که: "اين جا مي نويسم، به عنوان يک خبرنگار، يک انسان، يک ايراني، يک مسلمان". با آن مسلماني اش مي خواهم خطابتان کنم. آدم مسلماني که مهندسي برق هم باشد و بخواهد در ايران روزنامه نگاری کند دو بار که برود روضه ی امام حسين مي بيند که همه جور آدمي مي آيند کنار هم مي نشينند و حرف های روضه خوان منبری را مي شنوند، آن مسلمان تحصيلکرده اگر باهوش باشد مي تواند زبان آن آدم منبری را که با آن با مردم حرف مي زند ياد بگيرد و بعد حرف خودش را با آن زبان به مردم بزند. امام حسين که خودش داستان زندگي و شهادتش را که برای مردم تعريف نکرده، همين منبری ها آن را به من و شما گفته اند خيلي هم خوب اثر داشته تا به حال. شما با آن مهندسي برقي که داريد مي توانيأ دو کلمه با همان زبان منبری ها از فارادی حرف بزنيد يا مثلأ از برادران بنوشاکر که قرن ها پيش مهندس بوده اند؟ اهل منبر اين را هم بلدند، نمونه اش همين انرژی هسته ای حق مسلم ماست. بيشتر نمونه مي خواهيد؟ پس مسلمانيد اما باهوش نيستيد

چهارم، کتاب بخوانيد تا متوجه بشويد آدم های اهل سياستي مثل مصدق چرا ميان عمله ها هم طرفدار داشته و دارند، يا چرا جلال آل احمد وقتي رفته ميدان گمرک و کتش را روی دستش گرفته بوده خيلي خوشحال شده که يک آدمي آمده به او گفته اين کت برای فروش است؟ اگر بنا بود اين ها هم مردم را با يک بيانيه به قول شما "کلاس" بندی کنند بنده و جنابعالي احتمالأ الان کارگر شرکت نفت انگليس بوديم، چيزی شبيه به همين عمله هايي که فرموديد. تات نشين های بلوک زهرا را بخوانيد که دستتان بيايد ميان عمله ها چقدر شعر و تصنيف هست که مرکز تحقيقات اجتماعي روزگار آل احمد که رئيسش همين احسان نراقي بوده دائم آدم مي فرستاده برای ثبت شان. بلوک زهرا جز کوره پز خانه و طبيعتأ عمله چيز ديگری ندارد

پنجم، من ممکن است به قول شما تا حدودی حق داشته باشم اما آدم که نبايد همه ی جوجه شماری ها را بگذارد برای آخر پائيز که آن وقت برای رأی گرفتن از عمله ها کوسه را هم قاطي جوجه ها بشمارد. توضيحش بدهم؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار