پارادوکس های زنانه

واقعأ اين را که مي نويسم به حساب ندانستن يا سردرنياوردنم بگذاريد، خيلي هم عذرخواهي مي کنم که ممکن است گزگ بدهد به دست آدم هايي که نزده مي رقصند و حالا ممکن است با اين نوشته ی من هم باز حرف بي جا بزنند

قرار نيست زن ها حقوق خاصي ازشان دريغ بشود اگر واقعأ حقوق خاصي وجود دارد که تا به حال شامل حال مردها شده و از زنان دريغ شده. وقتي اين روزها آدم مي بيند که مسابقه ی پرورش اندام يا وزنه برداری برای خانم ها دارد برگزار مي شود و انصافأ عضلات پيچيده ی زنان شرکت کننده را مي بيند بنابراين معلوم مي شود آن بخش زور و بازو هم اگر خانم ها به کارش بگيرند چيزی کمتر زور و بازوی آقايان از آب درنمي آيد. از جنبه ی کاری هم لااقل کاری نيست که خانم ها نتوانند از پسش بربيايند. اما يک نکته ی عجيب هست که بايد ميان خود خانم ها حل بشود که تا به حال حل نشده و آن را مي شود همه جا ديد از روزنامه و مجلات تا وسط همين دعواهای سياسي

چرا خانم ها همديگر را تحمل نمي کنند؟ من آمارش را ندارم- اگر مي پرسيد درباره ی آقايان هم همين است- اما به گواهي نوشته های مطبوعاتي و از قلم خود خانم ها هميشه يک سر دعوا و مرافعه های خانوادگي ميان عروس ها با خواهر يا مادرشوهرها بوده، يا ميان عروس های خانواده با هم. آقايان هم با هم مسئله دارند و همينقدر که مجموع قاتلين مرد بيشتر از زن هاست نشان مي دهد مردها هم دعوا دارند با هم اما من کمتر ديده ام جنس دعوا و مرافعه ی آقايان شبيه به خانم ها باشد. مي شود مثلأ حدس زد که خانم های دو نسل متفاوت نسبت به همديگر حساسيت های بيشتری دارند بخصوص که نسبت شان هم چيزی باشد شبيه به عروس و مادر شوهر. اما چه بسا که هر دو هم در دوران خودشان از همان محروميت هايي رنج برده اند که حرفش را مي زنند

مي دانيد من حرفم اين است که اين ناساز بودن دعواهای زنانه راه را بر باور پذير کردن خواسته های جامعه ی زنان برای گروه کثيری از مردان بسته است. نه از روی آمار و فقط از روی شواهد خودم- که ممکن است معتبر ندانيدشان مي گويم- که معلومم شده منطق منبعث از مرافعه های خانم ها با هم، از اثر حرف های آن ها بر جامعه ی مخاطبشان کاسته و اين مخاطبان هميشه هم مردها نيستند گاهي زن ها هم حرف و مرافعه های خودشان را مي گذارند به پای منطق زنانه ای که مردها آن را نمي فهمند. اما زن ها غافلند- به گمان من- که تا راهي برای فهماندن منطق دعواهايشان برای مردها پيدا نکنند باز هم تلقي مردها از سهم خواهي اجتماعي زنان چيزی مي شود نظير منطق دعواهای ميان عروس ها با مادرشوهرها

يک وقتي يکي از خانم های فاميل ما از همسرش جدا شد و توانست تنها فرزندشان که پسر هم بود از خانواده ی شوهرش بگيرد. آن چه به عنوان انگيزه ی جدايي آن ها پخش شد ميان خانواده، ناسازگاری ميان عروس و مادرشوهر يا به عبارت مرسوم دخالت های مادرشوهر در زندگي عروسش بود. خانم جدا شده پسرش را بزرگ کرد با زحمت زياد و پسر ازدواج کرد. شايد سه ماه بعد از ازدواج پسر کار به دعوا و مرافعه رسيد ميان مادر پسر و عروس جديد. من شاهد بودم که پسر مي آمد اين طرف و آن طرف پيش فاميل و از علاقه ی خودش به هر دو طرف دعوا حرف مي زد و کلافه شده بود که نمي دانست بايد چه کار کند. خيلي هم مايه ی تعجب بود که مادری که خودش دچار گرفتاری بوده اين بار درست در جايي قرار گرفته که چند سال قبل از آن مدعي بي کفايتي اش شده بود

اين اتفاقات راه را مي بندد برای درک ماهيت خواست های حقوقي زنان. يعني اگر تمام حقوقي که خانم ها مي خواهند داشته باشند را کسب کنند- چرا که نه؟- اما به هر حال هنوز بايد يک فکری برای مادر و خواهر شوهرشان بکنند چون نمي شود مردها را از مثلأ لوله ی آزمايشگاه درآورد که ديگر کس و کاری نداشته باشند و بشود نتيجه گرفت که بعد از ازدواج ديگر تحت تأثير هيچ کس نيستند. مادران فردا همين دختراني هستند که امروز به دنبال کسب حقوق اجتماعي اند اما فردا نمي توانند با همجنسان خودشان کنار بيايند

من واقعأ خيلي علاقه دارم سردربياورم کجای کار اشکال دارد؟ اصلأ اشکال از مردهاست؟ بعيد هم نيست. خوب يعني اگر خانم ها بروند و يک جمعي درست کنند که همه اش زنانه است و هر روز هم آدمک مردها را آتش بزنند به نشانه ی تنفر آيا ديگر همه چيز درست مي شود؟ آيا دختران امروز که فردا مادر مي شوند برای اين که مهر مادری شان بعدها مايه ی گرفتاری با عروسشان نشود خوب است تا بچه شان را به دنيا آوردند بروند بدهندش به پرورشگاهي که آن را هم مردها اداره اش مي کنند که خيالشان برای آينده راحت بشود؟ من به عنوان يک مرد خيلي تقاضا مي کنم خانم ها اقلأ کمک کنند که ماهيت اين گرفتاری خودشان به عنوان مادر و بعد همسر را يک جوری برای ما روشن کنند که لااقل بفهميم چطور بايد کمکشان کرد در پيگيری خواسته های اجتماعي شان از امثال مردهايي مثل خودمان در جاهای ديگر. من واقعأ اسمش را گذاشته ام پارادوکس زنانه اما دلم مي خواهد يک خانمي اين را برايمان توضيح بدهد که راه حلش چيست

نظرات

پست‌های پرطرفدار