نصف جهان
كنار ضلع شمالي زاينده و نزديك سي و سه پل يك مقبره قديمي هست كه سالهاست خدا رو شكر سالم مونده. اين مقبره مربوط به پروفسور آرتور اپهام پوپ باستانشناس معروف امريكايي ست كه از وقتي آمد به اصفهان و زيبايي هاي اين شهر رو ديد ديگه نتونست از اونجا دل بكنه و وصيت كرد پيكرش رو همون كنار زاينده رود به خاك بسپرند. گمان نميكنم هنوز كه هنوزه هيچكس به اندازه پوپ به ايران خدمت كرده باشه چون خود ما كه ايراني هستيم وقتي به يك كشور خارجي قدم ميذاريم خيلي كه بگذره تازه ياد ميگيريم به مردم دنيا خدمت كنيم نه به ساكنان همونجايي كه در اون زندگي ميكنيم ولي يك نفر مثل پوپ نه تنها اصفهان رو به همه دنيا نشون داد و آثار معماريش رو سر زبانها انداخت و مهمتر از همه كتاب معتبر” معماري ايران“ رو نوشت و منتشر كرد بلكه دار وندار خودش رو هم كه شامل كتابخانه اش ميشد به ايران اهدا كرد و يك مركز مطالعات آسيايي راه انداخت كه هنوز آثاري كه از اون مركز منتشر شده اند در همه جاي دنيا اعتبار دارند.
ولي خوبه مثلاْ محمد علي جمالزاده ما كه سالها در سوييس زندگي كرد حتي دو خط براي نسل هاي بعد ننوشت كه اين كشور سوييس فرهنگش چيه، مردمش چه كاره هستن، آيا مثلاْ ميشه ما در ايران از تجربيات مدني اونجا براي ترميم مشكلات اجتماعيمون استفاده كنيم يا نه (ببخشيد از اهل ادبيات). من پارسال رفته بودم برزيل براي يك كنفرانس علمي از همونها شنيدم كه درباره اصفهان و معماريش از طريق كتاب هاي پوپ چيزهاي زيادي دستشون اومده بوده و سوالهايي ميكردن كه من همه رو نميدونستم، و باز هم امسال كه مالزي بودم تحقيق كردم و ديدم كه پايتخت جديدشون كه اسمش Putra Jaya هست و حدود يك ساعت از كوالالامپور فاصله داره با الگوي اصفهان و بخصوص مركز اون بر اساس ميدان نقشه جهان درست شده. حالا ديگه چطور بشه يك نويسنده فرهنگي (نه سياسي) ايراني به اندازه جمالزاده در يك كشور ديگه زندگي كنه تا مثلاْ تجربياتش رو از زندگي و فرهنگ يك كشوري به داخل ايران منتقل كنه. آنه ماري شيمل هم يك نمونه ديگه ش كه ما خجالت بكشيم.
كنار ضلع شمالي زاينده و نزديك سي و سه پل يك مقبره قديمي هست كه سالهاست خدا رو شكر سالم مونده. اين مقبره مربوط به پروفسور آرتور اپهام پوپ باستانشناس معروف امريكايي ست كه از وقتي آمد به اصفهان و زيبايي هاي اين شهر رو ديد ديگه نتونست از اونجا دل بكنه و وصيت كرد پيكرش رو همون كنار زاينده رود به خاك بسپرند. گمان نميكنم هنوز كه هنوزه هيچكس به اندازه پوپ به ايران خدمت كرده باشه چون خود ما كه ايراني هستيم وقتي به يك كشور خارجي قدم ميذاريم خيلي كه بگذره تازه ياد ميگيريم به مردم دنيا خدمت كنيم نه به ساكنان همونجايي كه در اون زندگي ميكنيم ولي يك نفر مثل پوپ نه تنها اصفهان رو به همه دنيا نشون داد و آثار معماريش رو سر زبانها انداخت و مهمتر از همه كتاب معتبر” معماري ايران“ رو نوشت و منتشر كرد بلكه دار وندار خودش رو هم كه شامل كتابخانه اش ميشد به ايران اهدا كرد و يك مركز مطالعات آسيايي راه انداخت كه هنوز آثاري كه از اون مركز منتشر شده اند در همه جاي دنيا اعتبار دارند.
ولي خوبه مثلاْ محمد علي جمالزاده ما كه سالها در سوييس زندگي كرد حتي دو خط براي نسل هاي بعد ننوشت كه اين كشور سوييس فرهنگش چيه، مردمش چه كاره هستن، آيا مثلاْ ميشه ما در ايران از تجربيات مدني اونجا براي ترميم مشكلات اجتماعيمون استفاده كنيم يا نه (ببخشيد از اهل ادبيات). من پارسال رفته بودم برزيل براي يك كنفرانس علمي از همونها شنيدم كه درباره اصفهان و معماريش از طريق كتاب هاي پوپ چيزهاي زيادي دستشون اومده بوده و سوالهايي ميكردن كه من همه رو نميدونستم، و باز هم امسال كه مالزي بودم تحقيق كردم و ديدم كه پايتخت جديدشون كه اسمش Putra Jaya هست و حدود يك ساعت از كوالالامپور فاصله داره با الگوي اصفهان و بخصوص مركز اون بر اساس ميدان نقشه جهان درست شده. حالا ديگه چطور بشه يك نويسنده فرهنگي (نه سياسي) ايراني به اندازه جمالزاده در يك كشور ديگه زندگي كنه تا مثلاْ تجربياتش رو از زندگي و فرهنگ يك كشوري به داخل ايران منتقل كنه. آنه ماري شيمل هم يك نمونه ديگه ش كه ما خجالت بكشيم.
نظرات