جواب هاي بدون سؤال


هنوز تلويزيون هاي استراليا دارن با آب و تاب ماجراي بمب گذاري در جزيره بالي رو براي مردم تعريف ميكنن و اين همزمان شده با محاكمه يك آدم اندونزيايي بدبخت به نام” امروزي“ كه از زور فقر رفته با بمب گذاشتن توي يك باشگاه شبانه حسابش رو با مثلاْ پولدارها تصفيه كنه. داستان زندگيش به نحو عجيبي رقت آوره. من دو ماهي مالزي بودم وتقريباْ ميتونم بگم از جمله بدبخت ترين آدمهاي آسيا همين اندونزيايي ها هستند. مثلاْ در مالزي تقريباْ هميشه ميتونين زن هايي رو ببينين كه دارن كپه بنايي رو پر از سيمان ميكنن و به بناها ميرسونن وفعلگي (كارگري صفر) ميكنن. حالا اين دانشجوهاي اندونزيايي كه اينجا هستند بعد از اين انفجاردومي كه در هتل ماريوت جاكارتا رخ داده تا به يك نفر ميرسن بدون اينكه سؤالي ازشون بشه شروع ميكنن به جواب دادن كه مثلاْ اندونزيايي ها ديوانه هستند و ما هم نميدونيم چي بگيم و اين حرف ها. طفلك ها تحقير ميكنن خودشون رو كه مبادا كسي ازشون باز خواست كنه يا بپرسه مثلاْ نظرتون درباره اين موضوعات چيه. البته فكر نكنين وضع ما خيلي بهتره. همين قدر كه ما هم نميدونيم بايد از وطنمون چه جوري دفاع كنيم خودش داستاني داره. واقعش اينه كه ما هم آچمز شده هستيم. بگيم نه يك جوره ، بگيم آره يك جوره . اين دانشجو هاي هندي كه توي كشورشون از اين دعواهاي مذهبي زياده باز هم ميتونن از حكومت مركزيشون دفاع كنن كه مثلاْ حساب فرهنگ و مليت و مذهب رو با مردمش يكسره كرده و با اينكه رئيس جمهورش مسلمونه و نخست وزيرش هندو باز هم بلدن منافع مليشون رو حفظ كنن. ما از اين هم وامانده ايم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار