روزنامه نگاران قديمي و پاسخ نصفه نيمه

با وجود اينکه تعداد روزنامه نگاران ايران نسبت به پنجاه سال پيش بيشتر شده ولي سبک نوشته هاي جديدي ها کاملا متفاوته و ايضا دلنشين هم نيست حتي وقتي ادبي می نويسند. اين که مي نويسم بدون تحقيق و يک حدس شخصه. گمان من اينه که روزنامه نگاران قديمي ريشه هاي ادبي قويتري داشتن يعني بيش از محتواي خبر به ادبيات اون توجه مي کردن و اين باعث ميشد نوشته هاشون تاثير بيشتري بر مخاطب بذاره. من مرتب نوشته هاي دو تا استاد روزنامه نگاري رو دنبال مي کنم يونس شکرخواه و بهروز توراني . در حدود شاگردي به نظرم مياد نوشته هاي شکرخواه پر از پيچ و مهره و ابزار صنعتي هستن و ميخوان با انبر دست به ذهن مخاطب فرستاده بشن ولي نوشته هاي توراني (ببخشيد که رعايت ادب رو ندارم و القاب رو نميگم) با پيشزمينه ادبي توي ذهن ميشينن. پيشنهاد ميکنم متن مصاحبه هايي رو که حبيب لاجوردي در مجموعه تاريخ شفاهي ايران با آدم هاي مطرح قبل از انقلاب انجام داده بخونيد و متوجه بشين حتي در دانشگاه هاروارد هم وقتي خواستن تکنيک مصاحبه رو انتخاب کنن اون کاري رو انجام دادن که براي مخاطب فرهنگي تر بوده. من اينجا توي استراليا دارم روي رسانه و علم کار ميکنم و متوجه شدم که اين حضرات که نسبت به ايران ادبيات قابل توجه و تاريخ کاملا کوچکتري دارن باز هم از همين تکنيک کاري که پشتوانه اش فرهنگيه استفاده ميکنن. کاش دکتر شکرخواه در وبلاگش که جنبه درسي براي دانشجوهاش داره روي ادبيات روزنامه نگاري هم پافشاري کنه. اين نقطه تمايز قدرتمند تر از اونيه که در روزنامه نگاري ايران ناديده گرفته بشه.

نظرات

پست‌های پرطرفدار