گواهينامه و باقي قضايا

روز سه شنبه براي بار دوم رفتم که گواهينامه رانندگي بگيرم و بازهم به ديوار سفت خوردم. بار اولي که رفتم فکرم اين بود که مدارکم رو ميدم و امتحاني ميگيرند و گواهينامه دار ميشم. که البته به اين سادگي ها نبود براي ما که تابعيت يا اقامت دايم اينجا رو نداريم. اينبار با گواهينامه اصلي، گواهينامه بين المللي، گذرنامه، ترجمه گذرنامه اصلي، فرم تقاضا و پول رفتم که گواهينامه بگيرم. گفتن گواهينامه بين المللي شما اينجا اعتبار نداره، گواهينامه فارسي را هم ما نميتونيم بخونيم، هيچ، ترچمه اون هم براي ما معتبر نيست. هر چه کلنجار رفتم که گواهينامه بين المللي همه جا معتبره نشد که نشد، گفتم ترجمه که مهر رسمي وزارتخارجه و مهر سفارت داره گفتن ما به ترجمه هاي شما اعتماد نداريم. حالا چه کنيم؟ گفتن برو با اين شماره تماس بگير از اونا بپرس. زنگ زدم گفتن برو به اين سايت اينترنتي اونجا يک نفررو پيدا کن که مدارکت رو ترجمه کنه. اتفاقأ دو نفر ايراني رو پيدا کردم و بلاخره گواهينامه رو براي يکيشون فرستادم که ترجمه کنه. از سه شنبه تا حالا وقتي به دردسر گواهينامه بين المللي گرفتن با پول چاي اضافيش و مهر زدن ترجمه گواهينامه هامون در وزارتخارجه، با التماس اونم توي تعطيلات عيد و مخارجي که براي اونا کرديم فکر ميکنم سرگيجه ميگيرم. اينکه حالا بايد همه رو قاب بگيريم به کنار، سرگيجه من از اينه که گاهي آدم به نظرش مياد دردسر هاي ما با بقيه دنيا مثلأ داستان دعواي دولتها با همديگه س و حالا کو تا به مردم برسه ( گو اينکه رسيده و حقوق ريالي با خرج کردن دلاری کمترين نشونه اونه) ولي حالا انگار مثلأ بين الملل ما هم يک محصوليه که خودمون براي خودمون درستش کرديم و جاي ديگه اي رسميت نداره. گمان ميکنم اگه يک گروه جامعه شناس، از ايراني هايي که حتي براي يک مسافرت کوتاه به خارج ميرن فقط همين يک قلم رو آمار بگيرن اونوقت معلوم ميشه چقدر از مدارکي که براي همين سفر تهيه ميکنن و با خودشون ميبرن بيفايده س و چه هزينه و چه زماني صرف تهيه اونا شده. قباله ازدواج يک پدر و مادري که شصت سالشونه با ترجمه و چند تا مهر، مدرک بازنشستگي آقا با ترجمه و مهر، گواهي حقوقي ايشون با ترجمه و مهر، شناسنامه هاي هر دو با ترجمه و بيست تا مهر، گواهي بانکي با ترجمه و مهر، سند خونه با ترجمه و مهر، يک کاغذي که نشون بده مثلأ فلان اداره اي که آقا کارمندش هستن به ايشون نياز مبرمي دارن و نبايد ايشون خارج بمونن با ترجمه وده تا مهر، گذرنامه، دعوتنامه و هزار جور هول و هراس و تحقير که آيا ويزا ميدن يا نه، همه و همه براي يک دقيقه که اصلأ ممکنه ديده هم نشن. اخه اين ديگه چه مدليه؟ بابا اين ايرانيا بيشتر از اينا مي ارزن که اينهمه تحقير بشن. اي ديوار تو اقلن بشنو.

نظرات

پست‌های پرطرفدار