چرا بايد از رياست عميد زنجاني استقبال کرد؟
عميد زنجاني منبعد بايد هم جواب بدهد و هم خودش حکومت را به چالش بکشد، البته به شرط آن که آدمي از اهل دانشگاه سوال يا سوالات غير سياسي بپرسد. اتفاقأ بر خلاف ظاهر پسند بودن مبارزه ی سياسي اما سياست به راحتي قابل تبديل به يک موضوع داخلي است در حاليکه با آمدن يک روحاني در صدر يک نهاد علمي منبعد جای زيادی برای پرسشگری علمي باز شده که صدها برابر قدرتمند تر از حوزه ی سياسي است و اتفاقأ محدوديت های محلي هم ندارد و صدايش به همه جای دنيا هم مي رسد
چند نمونه ی کاملأ شناخته شده را خيلي خلاصه مي نويسم
يکم، دانشگاه تهران در تمام دوران حيات خودش بر موسسه ژئوفيزيک به عنوان يکي از مراکز اقماری خودش قيموميت داشته و رئيس موسسه همواره توسط رئيس دانشگاه تهران منصوب مي شده. اما اين موسسه متولي اطلاع رساني درباره ی يکي از مهمترين بلايای طبيعي است که حکومت مذهبي ايران از آن به عنوان امتحان الهي نام مي برد. اين که اساسأ زلزله امتحاني است الهي و لاجرم بايد وقوع و تلفات آن را پذيرفت و يا به عنوان يک حادثه ی قابل مهار با آن روبرو شد موضوعي است که اکنون رئيس روحاني دانشگاه تهران در معرض پاسخگويي به آن قرار گرفته است. در واقع از حالا عميد زنجاني مجبور است يا مسئوليت خسارت های زلزله را بپذيرد، و اين حرفي است که دقيقأ هر بار دکتر بهرام عکاشه با نامه نگاری به روسای دانشگاه و روسای جمهور وقت زده و پاسخ شنيده که اين امتحان الهي است، و يا برود و به قيمت حفظ جان مردم هم که شده از حيثيت خودش و موسسه اش دفاع کند و بپذيرد که امتحان الهي با نابساماني فرق دارد
دوم، اهل نجوم در ايران از اين به بعد با يک رئيس روحاني در دانشگاه روبرو هستند که يا بايد آن ها را بپذيرد و به آنها جواب بدهد و يا نه همه را رد کند و در و تخته شان را به هم بکوبد، راه سوم هم ندارد. تا امروز برای سال های متمادی است که روئيت هلال ماه رمضان مبتني بر روش های مذهبي و کاملأ بر خلاف نظر متخصصان نجوم در ايران بوده. حرف اهل نجوم هم نهايتأ به يک باشد فکر مي کنيم رسيده. بنابراين اولين رئيس روحاني يک موسسه مدرن دانشگاهي در ايران يا بايد نظر دانشگاهيان را بپذيرد و قبول کند که نظر آن ها را درباره ی روئيت علمي هالا ماه در مقابل نظر رسمي حکومت به کرسي بنشاند و يا همه را سرکوب کند. مي دانيد که تشخيص وقوع و پايان ماه رمضان و دعوت به روزه گرفتن و قطع آن مهم ترين رکن بعد از اقامه ی نماز است
سوم، رشد فيزيک نظری و بخصوص کيهانشناسي در ايران از همه ی رشته های دانشگاهي ديگر بالاتر بوده، اين را آمارهای دانشگاهي هم تأئيد مي کنند. اما عليرغم چنين رشدی گفتگو درباره ی خلقت جهان که پايه ای ترين بحث در کيهانشناسي است تنها در بين جامعه ی دانشگاهي و نه طبقه ی روحانيون مجال بروز داشته. در واقع انفجار بزرگ که همه ی اهل فيزيک مدرن، منجمله در ايران، آن را معتبر مي دانند با وجود اهميتي که در بازشناسي حيات دارد به دليل تناقض آن در توجيه خلقت جهان با آنچه در نگاه ديني حکومت ايران دنبال مي شود نظريه ای ناپذيرفتني بشمار مي رود. بنابراين رئيس روحاني دانشگاه تهران اکنون در معرض قبول يا رد يکي از بنيادي ترين نظريه های فيزيک نوين در جهان است . چرا؟ چون اتفاقأ معتبرترين دانشمندان اين رشته ايراني هستند و بسياري شان در ايران هم زندگي مي کنند. اگر همين ها درباره ی کيهانشناسي کنفرانس داخلي يا بين المللي برگزار کنند آنوقت رئيس دانشگاه تهران بايد يا کنفرانس و بعد هم دانشگاه را تعطيل کند و يا برود و يک حرف اثبات شده ی علمي را قبول کند
چهارم، دانشگاه تهران مهمترين مرکز دانشگاهي است که تا به حال دو بار کنفرانسي به نام تکامل برگزار کرده. آدم های معتبری هم در همان دانشگاه هستند که کلي درباره ی تکامل نظر دارند و اتفاقأ کاملأ هم از زاويه ی پذيرش داروين. حالا اگر کنفرانس سوم هم برگزار بشود آن هم در دانشگاه تهران و نه در يک نهاد مذهبي مثل حوزه علميه آنوقت رئيس روحاني دانشگاه تهران چه خواهد کرد؟ آيا حاضر مي شود در نهادی که خودش بر آن رياست دارد کاملأ بر خلاف نظر رسمي حکومت کنفرانس بگذارد يا همه را تعطيل مي کند؟
فقط يادتان باشد عميد زنجاني يک روحاني معمولي نيست، کسي است که قانون اساسي را بازنگری کرده، يعني ريشه های اعتقادی حکومت را بيش از اين هايي که يک رئيس معمولي دانشگاه تهران ممکن است در آن ها نظر داشته باشد مي شناسد و در آن ها نظر دارد. حالا رئيس يک مرکز کاملأ علمي است. مسئول همه چيز در دانشگاه و از جمله تحقيقات، از شبيه سازی انسان و حيوان گرفته تا منشأ عالم، هر چيزی که منبعد از طرف محققان دانشگاه تهران منتشر بشود مسوولش آقای عميد زنجاني است. برای همين هم بايد از آمدن او از حاشيه ی قدرت به متن تصميم گيری استقبال کرد. اين وارد کردن يک روحاني به عرصه ای که حالا مثل رياضي دو دو تا چهار تاست اشتباه احمدی نژاد بود که نمي داند تبعات اقداماتش چقدر برای حکومت گران تمام مي شود ولي خبر خوشش اين است که حالا برای اولين بار روحانيون از محدوده ی لايتناهي تفاسير فقهي به حريم جزميت علمي کشانده شده اند و اين چيزی است که به راحتي نمي توان از زير بار آن خلاص شد، تازه اين ها يک از هزار است. مطمئن باشيد جامعه ی روحانيان ايران از اين انتخاب خوشحال نيستند

نظرات

پست‌های پرطرفدار