وزير علوم بعدی جابرابن حيان
وقتی حضرات جمهوری اسلامی درباره اسلامی کردن دانشگاهها حرف میزنند در اينباره چيزی نمیگويند که خط و ربط دين و مذهب در رشتههايی که تجربی هستند چطور میشود؟ لابد يک طوریست ديگر! منتها فعلن يک عدهای دارند يک طوریست را معرفی میکنند که بهترين نمونهاش همين چيزیست که لابد خبرش را خواندهايد. اسم "مهدی موعود"، امام دوازدهم شيعيان، در صدر يک مقاله علمی.
آن آدمی که مقاله را منتشر کرده، صرفنظر از ارادتی که به يک کسی داشته، که به خودش مربوط است، از مهمترين و البته ابتدايیترين اصول انتشار يک مقاله هم بیخبر بوده. مثلن؟ مثلن توی هر مقاله علمی چند تا بخش مهم وجود دارد مثل مشخصات تماس با پديد آوردنگان مقاله، و محل توليد محتوا (مثلن نام موسسه علمی). اين آقای "محمد رضا رستمی دارونکلا" که مقالهاش را با "مهدی موعود عجالله" به طور مشترک منتشر کرده يک علامت ستاره در کنار نام "مهدی موعود عجالله" گذاشته. اين يعنی اگر ساير محققان نياز به تماس با پديدآورندگان مقاله داشته باشند میبايست با نشانی مولف ستارهدار تماس بگيرند. حالا بفرمايند کجا تماس بگیرند؟
آقای رستمی داستان را مهيجتر کرده و آن پايین صفحه مخفف اسمهای خودشان را هم نوشته، مولف اول M.M. Ajjalallah و مولف دوم M.R.R.Daronkola. بعد البته جلوی اسم خودش يک نشانهی پاکت پستی گذاشته که با ايشان تماس بگيرند. يکی از بخشهای کاربردی اين مقاله که مشکل قرون و اعصار را برای اهل دين حل کرده اين است که به ابتکار آقای رستمی حالا میدانيم که نا فاميل "مهدی موعود" يا همان M.M. عبارت است از "عجالله". علاوه بر اين که آقای رستمی با مقالهای که مشترکن با "مهدی موعود عجالله" در حوزه شيمی منتشر کردند يک جوری موضوع جابرابن حيان را هم حل کردند که ساليان درازیست به هر ترتيبی میخواهند حضور ايشان را در کلاسهای درس "امام جعفر صادق" به دنيا گوشزد کنند. آقای رستمی بخصوص در دوران جديد موضوع را به حوزه پليمر هم کشاندهاند که خيلی دستشان درد نکند. انصافن با همين روش میشود همهی امامزادههای سرراهی را هم وارد حوزه علوم تجربی کرد.
حالا دنباله کار آقای رستمی بمراتب باحالتر است.
بر اساس مقررات انتشار مقالات علمی وقتی برای انتشار يک مقاله علمی اسم دو مولف را مینويسند مولف اول کسیست که آزمايشات را انجام داده ولی اگر برای تماس با پديدآورندگان مقاله نشانی مولف دوم را ذکر کنند معنیاش اين است که مولف اول از جنبه ردهبندی علمی در موقعيت پايینتری نسبت به مولف دوم قرار داشته. فیالواقع معنیاش اين است که مولف اول زير نظر مولف دوم کار میکرده. خوب در اين مورد مولف اول مقاله که عبارت است از "مهدی موعود عجالله" زير نظر "محمدرضا رستمی دارونکلا" در دانشکده شيمی تربيت مدرس مشغول انجام آزمايشات بوده و چون ايشان موقعيت اداریاش موقتی بوده بنابراين اگر کسی به دنبال اطلاعات بيشتر در مورد تحقيق باشد باید با نشانی مولف دوم که موقعيت ثابت دارد مکاتبه کند. از اين جالبترش هم اين است که وقتی مقالهای را برای انتشار میفرستيد اول بايد درستی محتوای مقاله توسط خود مولفان تاييد بشود، چطوریاش را خود آقای رستمی لابد باخبر است منتها حتی اگر يک جوری هم اين کار را انجام داده باشد در مرحله بعد همان مقاله را داوری میکنند. يعنی گروه دبيران نشريه میبايست مقاله را از جنبه علمی تايید کنند که معنیاش اين است که داورها سوادشان از صاحبان مقاله بيشتر است.
اين که داورها به طور عمومی سوادشان بيشتر است جزو اصول کاری انتشاراتیهاست و برای همين هم هست که موسسات انتشاراتی از کسانی برای سردبيری و دبيری نشريات علمی دعوت به همکاری میکنند که صلاحيت علمیشان به طور اصولی از صلاحيت علمی ارسال کنندگان مقالات بالاتر باشد. يعنی گلی به گوشه جمال آقای رستمی که باز با انتشار يک مقاله علمی موضوع "همهچيزدانی" رهبران دينی را حل کردند. آدم ياد تبليغات "موسسه توفيقيان" میافتد.
اين داستان را که بگذاريد در کنار ذات تشکيک پذير يافتههای علمی آنوقت داستان تبديل میشود به اين که يک دستاورد علمی در طول زمان میتواند مورد ترديد قرار بگيرد و يافتههای جديد هم به نادرست بودن نتايج آن برسند. بنابراين مولفان يک مقاله علمی با اين فرض که نتايج آزمايشاتشان ممکن است در آينده غلط از آب دربيايند مقالهشان را برای انتشار میفرستند. علم يعنی آزمون و خطا و مقالهی علمی هم يعنی ثبت همين آزمون و خطاها. باز هم گلی به گوشه جمال آقای رستمی که بلاخره اين را هم با انتشار مقاله مشترک حل کردند.
جهت اطلاعتان هم اين که نشريه تحقيقات پليمر که مقاله تحقيقاتی آقايان را منتشر کرده ارگان رسمی انجمن پليمر است و مرکزشان هم در تايوان است ولی نشريه را موسسه اشپرينگر آلمان منتشر میکند.
حالا واقعن چرا همين آقای رستمی را نمیگذارند وزير علوم؟
نظرات