در بازار چه خبر؟

تازگی‌ها يک کالاهايی توی بازار مد نيمه رسمی بريزبن می‌بينم که به نظرم آمده ممکن است معنی‌اش مبارزه با کالاهای چينی باشد. البته واقعن از بس که لباس‌های ساخت چين همه رقبای غربی‌شان را از ميدان به در کرده‌اند اينروزها خيلی سخت می‌شود لباسی پيدا کرد که محصول چين نباشد. از اين جنبه که نگاه کنيد متوجه می‌شويد اين فقط ايران نيست که پر شده از کالاهای چينی، همه جا با همين گرفتاری دست به گريبانند، منتها در ايران لباس پوشيدن آزادانه نيست و لباس‌های جينگولی توليد چين ممکن است آنقدرها در فضای عمومی به چشم نيايد. يک جايی خواندم پارچه چادر زنانه چينی در ايران زياد شده.

يکی از اين کالاها را ديروز توی يکشنبه بازار بريزبن ديدم که عبارت بود از چکمه زنانه و مردانه با طرح‌های ازبک. يک خانم ارمنی‌تبار استراليايی به نام " اولگا لاله‌زاريان" که در مسکو درس خوانده چکمه‌های دست‌دوز خودش را آورده بود توی بازار و می‌فروخت. بعد که گفتم اين طرح‌ها خيلی به چشمم آشناست و يک کمی گپ زديم يک کتابچه‌ای نشانم دادم که مربوط بود به صنايع دستی بخارا. می‌گفت طرح‌های روی چکمه‌ها الهام گرفته از نقش‌های سنتی بخاراست. يکی از چکمه‌های دست‌دوز و زرد رنگ خودش را هم پوشيده بود که به نظرم از خيلی از چکمه‌های توی ويترين بوتيک‌های گرانقيمت شهر بهتر بود.

چند تا از عکس‌هايی که گرفتم را ببينيد:

 
       
  

اين طرح‌هايی که روی چکمه‌هاست همه دست‌دوز هستند و چيزی بين 4 تا 6 هفته برای دوخت هر کدام‌شان وقت صرف کرده است. پرسيدم اصل خود چکمه‌ها را چه کسی درست می‌کند، گفت کار خانواده‌اش در ارمنستان است که چرم و تخت کفش را برای او می‌فرستند و او همين جا در بريزبن روی‌شان طراحی و دوخت و دوز می‌کند و چرم و تخت را به هم می‌دوزد. کلی کيف و لباس‌های طرح بخارا هم داشت.

يکی از نقاط قوت کار تبليغاتی‌اش اين بود که يک مجموعه عکس خيلی خوب از چکمه‌هايش تهيه کرده بود که برای آشنا شدن با طرح‌های روی چکمه‌ها خيلی کاربرد دارد. وقتی نمی‌توانيد مغازه خيلی شيک اجاره کنيد در عوض می‌توانيد عکس‌های خيلی خوب از محصولات‌تان بگيريد که جای ويترين مغازه را بگيرد. اين عکس‌های مربوط به چکمه‌ها دقيقن همين کار را کرده است. حالا اگر فکر کرديد دوست داريد از اين چکمه‌ها بخريد ايميل بزنيد تا نشانی‌اش را برای‌تان بفرستم. به نظرم خوب است از اين صنايع خانگی حمايت کرد که زير دست و پای صنايع چينی له نشوند.

اين از اين.

دوست دختر يکی از دوستانم اهل طراحی روی تی‌شرت است. روزنامه‌نگار هم هست البته. از جنبه فکری يک جوری ضد جريان روز رسانه‌هاست. از سال گذشته که من باخبرم مرتب طرح‌های مختلف را برای تی‌شرت‌هايش امتحان کرده و بعضی‌های‌شان، به نظر من، خيلی جالبند. البته هنوز توی محتوای طرح‌ها در فرم حبس شده‌اند و آدم فکر می‌کند بعضی از طرح‌ها را بايد خيلی بزرگ‌تر و حتی بدون شکل هندسی کار کرد منتها لابد طراح به يک دليل ديگری طرح‌ها را عمدتن در چارچوب‌ قرار داده و ممکن است پيامش اين باشد که ضد جريان روز رسانه‌ها هم باز مجبورند يک محدوديت‌هايی را تجربه کنند. ممکن هم هست که گرفتاری از وسايل چاپ باشد که اجازه همه جور بازی با فرم را به طراح ندهد. اين را از تجربه خودم می‌گويم که برای طراحی يک تی‌شرت، که تصويرش را توی همين وبلاگ هم گذاشتم، کلی با ايمان احمدی فکر کرديم چطور می‌شود دستگاه چاپگر را برای طرح خودمان تا حدی که می‌شود سازگار کرد، که به زحمت زياد انجام شد.

چند تا از تصاوير مربوط به اين طرح‌ها را هم ببينيد (صورت‌های توی عکس‌ها را خودم دستکاری کردم):

 
 
 

با وجود اين که طرح‌ها جالبند منتها به دوستم و دوست دخترش هم گفتم که عکس خوب برای معرفی طرح‌های‌شان ندارند و اين از جنبه تبليغاتی يک اشکال بزرگ است. البته تی‌شرت‌ها را به دوستان‌شان داده‌اند که بپوشند و ازشان عکس گرفته‌اند منتها عکس خوب خيلی می‌تواند در معرفی يک کالا بخصوص در بازار پر رقابت تی‌شرت کاربرد داشته باشد. اگر به طرح‌های‌شان علاقه داشتيد يا طرح خاصی داريد برای کارهای‌شان ايميل بزنيد تا نشانی‌شان را بدهم.

حالا جدا از اين دو تا موضوع که فکر می‌کنم منبعد بيشتر درباره کارهای مشابه بنويسم و عکس بگيرم، اگر اهل کارهای هنری و فرهنگی هستيد و به نظرتان می‌رسد از طريق وبلاگ می‌شود معرفی‌تان کرد خبر بدهيد که کارهای‌تان را معرفی کنم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار