معرفی می‌کنم آقای بن جانسون

يک کمی خبرهای مربوط به تيم ملی بنويسم.

اینجانب امروز يک رکورد جدید در باشگاه ورزشی ثبت کردم. در مدت 20 دقيقه 4200 متر دويدم ... بابا بن جانسون ... به هر حال احتمال دارد کاپيتان تيم ملی باشگاه بشوم برويم مسابقات قهرمانی جهان ... دليل اين همه جانفشانی ناغافل مربوط است به آقای محترم پرشين خان که مجددن کک مسابقه دو ماراتن را انداخته‌اند به يک گروهی از ورزشکاران اين حوالی که آن بابایی که عجالتن لبيک گفته همين اينجانب بن جانسون هستم، خود پرشين هم غيبش زده فقط ايميل ماراتن را می‌فرستد. حالا به هر حال اينطوری که من توی باشگاه می‌دوم عنقريب است که دم و دستگاه تردميل‌شان بپکد. انصافن اگر تردميل چرخ داشت و با دويدن من حرکت می‌کرد کلی مسافر زده بودم کاسبی می‌کردم. حالا رکورد جديد را نوشتم که اگر آنطرف‌ها هر که دارد هوس بن جانسون بسم‌اله. در ضمن اگر آمديد مسابقه در قسمت خط پايان دنبال پرشين ندويد که آب هم گيرتان نمی‌آيد. دفعه پيش من عوضی رفتم توی يک قسمت ديگر که فقط مانده بود مايو بدهند بروم توی آب پرتقال شنا کنم ... ماراتن با آب پرتقال سمت چپ ...

حالا اخيرن توی باشگاه يک اتفاقات مهيجی افتاده که جان می‌دهد برای گزارش ورزشی.

يک دختر هندی هست که سال گذشته خيلی اتفاقی همان روز اولی که آمده بود توی باشگاه من هم آنجا بودم. داشتند قسمت‌های مختلف باشگاه را نشانش می‌دادند. قد ايشان حدود 180 سانتيمتر است. وزن سال گذشته‌اش حدس می‌زنم 150 کيلوگرم بود. حالا يک 100 گرم بالا و پايین. اصلن به زحمت راه می‌رفت. من باورم نمی‌شد که اينقدر همت داشته باشد که از آن وضعيت برسد به چيزی حدود 90 کيلوگرم، يعنی حدس می‌زنم اينقدر باشد. امروز اصلن متعحب شده بودم از اين همه اراده. جدی آفرين. چندين بار ديده بودم که دارد روی تردميل می‌دود و هر چند متری که می‌دويد مجبور می‌شد دستگاه را نگه دارد. ولی حالا وزنه می‌زند و با وزنه قدم‌های بلند برمی‌دارد. اگر اهل باشگاه عقل داشتند از روز اول تا امروز را مرتب از او عکس می‌گرفتند که به آدم‌هایی که از وزن کم کردن نااميدند نشان بدهند. تبليغ بهتر از اين نمی‌شد.

حالا دختر هندی که گفتم به کنار، شما خودتان چی؟ الکی بهانه نگيريد که من حالا اصلن چطوری وزن کم کنم يا با اين هيکل اينطور اصلن لباس ورزشی به تنم زار می‌زند. خوب بزند. برای همه اولش همينطوری‌ست. برويد لباس ورزشی بخريد، اگر هم تی‌شرت و شورت ورزشی اضافی داريد که اصلن بی‌خيال خريد اضافی. راه بيفتيد توی کوچه يا خيابان‌تان و کم‌کم قدم بزنيد و گاهی بدويد تا بعد از يکی دو هفته بيفتيد به ورزش کردن حسابی. کوچه و خيابان هم نشد توی خانه می‌شود ورزش کرد.

يک موسيقی خوب بگذاريد و لباس ورزشی بپوشيد و شروع کنيد. يک کمی آن روی‌تان بالا می‌آيد که حالا فردا بدن درد می‌گيرم و اين حرف‌ها يا از تو که ديگه گذشته ... اصلن محل آن روی‌تان نگذاريد. از هيچ کس نگذشته که سالم باشد. حالا لازم هم نيست خودتان را عذاب بدهيد که باشگاه گران است و اصلن بی‌خيال ورزش. همين توی خانه خودتان با يک موسيقی شاد می‌شود ورزش کنيد. اصل داستان اين است که بهانه الکی نگيريد. فکر حرف اين و آن را هم نکنيد. ورزش کنيد بعد می‌بينيد حرف ديگران هم عوض می‌شود. ياد همين دختر هندی که نوشتم بيفتيد. در ضمن از شر قند خون و چربی اضافی راحت می‌شويد. ورزش کنيد بعد هر چقدر هم که خواستيد بخوريد بخوريد.

اين نوشته که تمام شد رفتيد لباس پوشيديد ورزش می‌کنيد ها ... جدی ميگم ...

نظرات

پست‌های پرطرفدار