اصلاح طلبان ننر
اين آقايان اصلاح طلب بسيار بيش از اون چيزي که به نظر مي رسه ننر هستن. من از اونهايي که طرح رفراندوم رو دادن دفاع نمي کنم ولي سوالم از اصلاح طلبان و بخصوص از مشارکتي هايي مثل حجاريان اينه که چطور وقتي چند ده يا صد تا از وبلاگ ها و به پيشنهاد حسين درخشان تصميم گرفتن به طرفداری از شما اسم وبلاگ هاشون رو بذارن" امروز" به نوشته ی ابطحي غرق در اشک شدين اما تا يک گروه سومي پيدا شدن که يک حرف ديگه ای زدن شروع به دست انداختنشون کردين. پس اين شعار ايران برای ايرانيان مقدمه و موخره داشته؟ مگه اعتراض کردن به وضع موجود سرقفلي داره؟ شما هم که دارين روی اين راستي ها رو سفيد مي کنين که تا حرفي مي شه ميگن مردم شهيد دادن که فلان کار انجام بشه يا نشه، اين که خيلي ننربازيه که حجاريان هم به مثابه شهيد زنده ی اصلاح طلبان به هر کسي غير از خودشون که يک حرفي ميزنه انگ سادگي و جهالت بزنه. ننر بازي اصلاح طلبان موضوعيه که ظاهرأ از قديم تر ها هم گريبانگيرشون بوده. کتاب "تسخير" معصومه ابتکار رو بخونين يک نمونه ش اونجا هست. اون روزهايي که اين حضرات دانشجويان گروگانگير شروع به افشاگری کردن از بس آش تند شد دهن خودشون هم سوخت، يک جايي زياده روی کردن و اومدن از تلويزيون اعلام کردن که چون اشتباه کرديم ديگه افشاگريمون رو تعطيل مي کنيم (من دقيقأ يادمه) گفتن تا مردم ما رو نبخشن ديگه نميايم افشاگری کنيم. بعدأ به نوشته ی ابتکار مردم اومدن ازشون تقاضا کردن که دوباره بياين افشاگری کنين و دوباره روز از نو روزی از نو. معلوم هم نيست که اون سي ميليون جمعيت اونروز ايران چطور به اين حضرات اعلام کردن که ما شما رو بخشيديم که درست سر بزنگاه انتخابات رياست جمهوری همه ی رقبا رو به جز بني صدر افشا کنن تا راه برای بني صدر باز بشه. حالا هم همين خنک بازی ها رو درآوردن که هر کسي بجز خودشون رو با تهمت و تمسخر مي ذارن کنار ولي در توصيف خودشون چيزی جز اشک شوق ندارن نثار مردم کنن. حرف وزير خارجه ی کانادا که گفته بود گفتگو با ايران درباره ی مرگ زهرا کاظمي به مسخره بازی کشيده شد يک نمونه از نگاهيه که از خارج به حکومت ايران مي کنن، نگاهي حاکي از متزلزل بودن ارکان تصميم گيری که هيچ ثبات رأی و نظر ندارن. اما بخش گريه آور اين داستان مال همکاران روزنامه نگار خودمونه. به عنوان يک روزنامه نگار از يادداشت شداد و غلاظ محمد قوچاني متعجبم. همکار باسواد و فرهيخته، آقای قوچاني عزيز، اين که در يادداشتت اين حضرات رفراندومي رو يک جوری نواختين که انگار پنج کلاس هم سواد نداشتن اونوقت بايد هزار تا جواب ديگه هم به خوانندگانت بدی ها! اين مردمي که خير سر ما روزنامه نگارها از شدت تألم برای تعطيلي روزنامه ها شب تا به صبح دارن خون گريه مي کنن مثلأ، نمي پرسن اگر طرح اين رفراندوم مضحکه و مردم با يک کليک کردن نمي تونن قانون اساسي رو تغيير بدن اونوقت نمي پرسن آيا چطوری با شعار دادن های روز قدس مي شه اسرائيل رو از بين برد؟ اگه اين رفراندومي ها ارزش يادداشت نوشتن دارن اونوقت يادداشت ننوشتن برای اين بيست و پنج سال برگزاری راهپيمايي روز قدس رو کجای دلمون بذاريم؟ اين که قانون اساسي کشور خودمونه نشدنيه اونوقت برانداختن اسرائيل با حنجره پاره کردن های ماها عمليه؟ تمام رسانه های ايران از بيست و پنج سال گذشته که مدام يا دست چپ ها بوده يا دست راست ها با تمام توانشون برای حضور مردم در راهپيمايي روز قدس تبليغ کردن. اتفاقأ کلي هم در مدح اين روز در روزنامه ها نوشته شده. مردم نمي تونن بپرسن هخا و اين رفراندومي ها که خودشون با بودجه ی خودشون دارن برای فکرشون، هر چي که هست، تبليغ مي کنن مضحک ترن يا اون هايي که با پول بيت المال برای راهپيمايي روز قدس تبليغ مي کنن؟ تازه اين هخا و رفراندومي ها هم که پاشون رو کج بذارن پدرشون رو درميارن ولي اسرائيل که تازه خط و نشون هم مي کشه که حمله مي کنم و چه و چه. روزنامه ها رو تعطيل کردن، عقل مردم رو که تعطيل نکردن که! شعار راه قدس از کربلا مي گذرد کم اتوپيايي تر از کليک برای رفراندوم نيست. قوچاني عزيز! تعداد خوانندگان روزنامه ای که شما سردبيرش هستي به واسطه ی فضای اينترنت خيلي بيشتر تيراژ روی کاغذه، يادداشت های شما رو هم همه مي خونن برای همين هم هست که از شما توقع دارن که روی خط بيطرفانه ی مطبوعاتي پنبه ی همه رو بزني. وقتي اون يادداشت برای رفرندومي ها نوشتن داره که قبلش از آقای حجاريان بپرسي فرق بين راهپيمايي روز قدس و کليک برای رفراندوم چيه؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار