خبری نيست
در تاريخ نسبتأ معاصر کشور پرتغال يک آدمي بوده به نام " سالازار" که با تمهيدات فراوان و از مقام هاي پائين بتدريج مي رسه به نخست وزيری اين کشور و بلاخره مي شه ديکتاتور اونجا و قانون اساسي رو هم به سرعت تغيير ميده، عکسش اينجاست. در کمال ناباوری قوانين فئوداليته رو هم احيا مي کنه و خلاصه درهای کشور رو به خارج مي بنده. برای سال های مديد هم هيچ خبری از پرتغال به جهان نمي رسه. من تاريخ پرتغال رو تا اندازه ای خونده ام و چون اين کشور با برزيل زبان و فرهنگ نسبتأ مشابهي دارن مدتي رو که در برزيل بودم در گفتگو با روزنامه نگارانش چيزهای جالب تری درباره ی سالازار و حکومتش متوجه شدم. حالا اين ها رو گفتم که درباره ی بسته بودن ارتباط کشورها با جهان خارج يک مثال واقعي رو نشون بدم. اينروزها که فصل تعطيلات نيست در ايران اما منابع خبری، يکيش بخش فارس بي بي سي، يک خط در ميون خبر از ايران ميدن. از جنبه ی رسانه ای اين يعني خاموش شدن يکي يکي ی چراغ ها. مهمترين خبر بي بي سي مي شه صحبت های معاون شهردار تهران درباره ی زلزله- خبری که به درد هفته نامه داخلي شهرداری مي خوره. گويا هم دست کمي از اين وضعيت نداره. همينطور راديو آزادی و چندتای ديگه که من بعضي وفت ها مرورشون مي کنم. يعني چيز دندوون گيری برای رسانه ها نيست؟ واقعأ اينطوره؟ کاملأ نه. به لحاظ رسانه ای، سيستم در حال بسته شدنه. به عنوان يک تمرين رسانه ای کافيه از يک خبرنگار در ايران بپرسين برای کسب خبر بايد چه مراحلي رو طي کنه، اول از همه سخت تر شدن صدور مجوزه که اونقدر مراحل کسب خبر رو به تأخير ميندازه که ديگه خبر از حيز انتفاع مي افته و ديگه چيزی نيست که بهش با اون اطلاع رساني کرد. اما برای اينکه يک خبر مهم هم اگر از جايي درز کرد اثری نداشته باشه سيستم کنترل شده ی شايعه پراکني به کار مي افته که تا خبر اصلي بخواد اثر کنه هزار تا خبر فرعي ديگه از خبر اصلي جدا بشن و اساسأ خبر اصلي خودش بشه فرع موضوع. سالازار در پرتغال همين کار رو مي کرد و سيستم خبری رو اونقدر به آشفتگي کشوند که ديگه هيچ خبرنگار داخلي يا خارجي حاضر نمي شد خبری از اونجا کار کنه چون عوضي از آب در مي اومد. خب نتيجه ش اين شد که برای سال ها کسي نمي دونست پرتغالي ها در چه حال و روزی هستن، حتي اسپانيايي ها که تنها همسايه ی پرتغال هستن
نظرات