بازخواني يک دعوای قديمي
سال هفتاد و يک که اولين دوره ی فارغ التحصيلان دکتری فيزيک از صنعتي شريف فارغ التحصيل شدند، که احمد شيرزاد هم جزوشان بود، يک دعوايي ميان فيزيکي های شريف با مرکز تحقيقات فيزيک نظری و رياضيات، که همان موقع هم جواد لاريجاني رئيسش بود، راه افتاد. من هم به واسطه ی شغل شريف روزنامه نگاری علمي، حسابي از همه طرف با خبر بودم. اصل دعوا اين بود که شريفي ها معتقد بودند حالا که مي توانيم دکتر فيزيک تربيت کنيم نبايد زمينه ی ذهني ی آدم های به درد بخور را برای رفتن به خارج از کشور فراهم کنيم. از آن طرف مرکزی ها که بيشتر اهل رياضي بودند معتقد بودند که بلاخره اين سطح سواد ما در ايران به دليل محدوديت های ناشي از سياست آنقدر پائين مي رود که آدم های به درد بخور هم اگر بمانند تلف مي شوند
اتفاقأ هر دو گروه عملأ در راه اعتقادشان کار مي کردند. فيزيکي ها مرتب دانشجوی دکتری گرفتند و فارغ التحصيل بيرون دادند، از خوب خوب تا متوسط، رياضي ها هم به هر قيمتي که شده برای خوب هايشان امکانات خوب دانشگاهي در خارج پيدا کردند و آنها را روانه کردند
اين اواخر که من پيگير موضوع بودم و در بين استادها و دانشجوهای دو طرف دوست و رفيق زياد داشتم کم کم متوجه شدم که رياضيدان های مرکز تحقيقات حق داشتند، کم و بيش هم از زبان دانشجوهای قديمي همين را مي شنيدم، چه خارج رفته ها که گاهي با هم تماسي داشتيم و چه داخلي ها که بيشتر مي ديدمشان. جالب هم اين بود که اين مراکز علمي هر دو در تهران بودند و وضع استادانشان هم از همه جای ايران بهتر بود. بلاخره داخلي ها هر چقدر هم که دانشمند بودند باز هم مي بايست در همين سيستم اداری دولتي که برای هر برگ کاغذ ده تا رسيد مي گيرند کار مي کردند و خارج رفته ها کاملأ از مزايای دانشگاهي بودن برخوردار بودند
حالا که دولت جديد با اين همه توپ و تشر آمده که جلوی بريز و بپاش ها را مي خواهند بگيرند و وزير علومش هم پيش از آمدن مرد علمي سال و رياضيدان جهان شده ( در مجلس هم گفته که والله همه اش درست است و به هر حال سر پل صراط در خدمتشان خواهيم بود) و اساسأ انگار آمده که همه دانشگاهيان را مجددأ مسلمان کند حالا بايد دوباره آن دعوای سال هفتاد و يک را بازخواني کرد. بايد آدم ها را تشويق به ماندن کرد يا به رفتن؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار