بدبين ها، خوشبين ها
من البته برای تيتر نوشته ی خودم آماری ندارم که نشون بده چقدر از مردم به نتيجه ای که حاکميت از انتصابات مي خواد بگيره خوشبين يا بدبين هستن. منظورم اينه که انتصابات فقط يک مانع زمانيه که وقوع بعضي اتفاقات يا تصميم ها رو به تعويق مي اندازه تا به کار به دستان فرصت بده خودشون رو برای قدم بعدی آماده کنن. بنابراين خوشبيني يا بدبيني رو به نظر من بايد در فاصله ی دورتر ديد و اونوقت به بعضي سوال ها پاسخ داد
هر کسي که رئيس جمهور بشه آيا قادره در مدت چهار سال قانون اساسي رو دستخوش تغييرات بنيادیين کنه؟ مسلمأ جواب منفيه چون مجلس اکثريتي در دست راستي هاست و تا سال آخر رياست جمهوری بعدی با همين ترکيب اداره مي شه. قوه قضائيه چطور؟ اون هم به نظر من منفيه چون الان که جامعه ی جهاني اينهمه در مورد خطاهای فاحش قضايي به ايران هشدار مي ده و خود رئيس اين قوه که داره به صف منتقدان دستگاه زير دستش ملحق مي شه هنوز آب توی دل کسي تکان نخورده، بنابراين دليل موجهي در کار نيست که رئيس جمهور آينده هم بتونه در اين حوزه تأثيرگذار باشه به ويژه که اجازه ی قانوني برای تغييرات در اون حوزه رو هم نداره. اختيار نيروهای مسلح و انتظامي هم اساسأ در دست ولايت فقيهه. مي ماند به اين که مردم به هر ترتيب به حاکميت فشار بيارن تا آزادی های اجتماعي گسترش پيدا کنه، فقط هم اجتماعي و نه سياسي. اين نوع آزادی ها چيزی در حد و اندازه ی پيش از انقلاب هم مايه ی خوشحالي مردم مي شه و اين، پيگيری آزادی های سياسي و دموکراتيک رو سخت تر مي کنه. بالا رفتن قيمت نفت و ايجاد رفاه نسبي، از در دوستي درآمدن با غرب با حفظ پرستيژ شعارهای ضد غربي و گهگاه راهپيمايي های بي ضرر، همه و همه مي شن آنچه در دراز مدت مي تونه رخ بده. تقريبأ هم مسير برای اين حرکت بيشتر از بقيه فراهم هست. تقريبأ همان الگوی شاه برای اداره ی کشور که چيزی از آزادی های سياسي باقي نميذاشت اما آزادی های اجتماعي و کنترل شده فراوان بود. يک وقتي از يک دوست معتبری شنيدم که مي گفت بسياری از اين آقايون کاربدست عمومأ روش های شاه رو مي پسنديدن فقط اشکالشون به شاه اين بود که نمازخوان نبود
من البته به اون هايي که به دنبال اثبات حقانيت کانديداهاشون هستن حق مي دم که به هر حال برای ايده های خودشون فعاليت کنن، به هر حال عقيده ی هر کسي محترمه، اما گاهي مي شه اين رو هم به عنوان يک وظيفه ی اجتماعي قلمداد کرد که خودمون رو به ارزيابي ی دورنماها هم مجبور کنيم به خصوص که حالا مي تونيم بگيم ما ايراني ها خيلي از گذشته هامون درس نمي گيريم
نظرات