اقتدار از نوع مشارکت با مزه ی معين
اين نامه ای که معين خطاب به ملت نوشته و دلايل تصميمش رو گفته چنان ضد و نقيضه که آدم دلش مي سوزه که چطور معين رو وادار کردن که توی رودرواسي بپذيره و بياد توی ميدون دوباره. اون هم در شرايطي که نتيجه ی انتخابات از پيش تعيين شده. در واقع معين کارش اين شد که برای مشارکت حداکثری رأی جمع کنه در حاليکه مي تونست از اين فرصتي که داشت به عنوان يک منتقد قدرتمند استفاده کنه. به هر حال نامه ای که نوشته پر از تناقضه، انگاری هم خواسته حرف مشارکت رو بنويسه و هم حرف خودش رو. بعضي واژه های اين نامه رو مقايسه کنين با واژه هايي که کروبي در نامه ش خطاب به رفسنجاني نوشته بود. مثلأ معين در حالي که از خامنه ای شاکي بوده و همينطور از شورای نگهبان و دائم بر اين موضوع تأکيد کرده که من با اختيارات فراقانوني مخالفم بازهم توی نامه ش از عنوان رهبر استفاده کرده در حاليکه مي تونست بنويسه آيت الله خامنه ای که اقلأ نشون بده برای اون رياست جمهوری يعني شخص اول مملکت. در حالي که خطاب نامه ی کروبي به رفسنجاني حجت الاسلامه و اين نوع خطاب کاملأ حساب شده و بر خلاف عرف فعلأ عموميه که به رفسنجاني مي گن آيت الله. در واقع معين به چيزی اعتراض داره که خودش اون رو پذيرفته، وقتي يک نفر مي شه رهبر اون هم از نوع مطلقه معنيش اينه که اختيار داره که هر قانوني رو بنا بر مصالحي که خودش تشخيص مي ده بپذيره يا زير پا بذاره
اين مدل اقتدار از نوع حزب مشارکت در تمام دوره ی مجلس ششم هم کاملأ واضح بود. فقط اين وسط شعارهای مشارکت دهن پر کن بود اما در عمل اينا نه چيزی رو از حوزه ی قدرت نفي مي کردن و نه بهش اعتراض جدی داشتن. نظر من اينه که مشارکت از رهبری ی يک اپوزيسيون قدرتمند شانه خالي کرد، خوب دليلش هم به عقيده ی من اينه که اگر اپوزيسيون مي شد مي بايست از حقوق همه دفاع کنه و از در سوال کردن از حاکميت در بياد و اين کاری نيست که با مرام مشارکتي ها جور دربياد. اين حضرات هر بار روی اون غذای بيمزه ای که مي پزن يک چاشني مي ريزن که طعم بي خاصيتش معلوم نشه. حالا اين دفعه مزه ی غذای دستپخت مشارکتي ها شد جناب معين

نظرات

پست‌های پرطرفدار