مجتبي سميع نژاد
دنيای مجازی اينترنت و وبلاگ باعث شده تا گرفتاری ی مجتبي سميع نژاد حالا در استراليا هم نقل زبان غير فارسي زبان ها بشه. ظاهرأ موضوع داغ هم هست چون در اين يکي دو روزه چند نفر از دانشجوهای استراليايي که در رشته های علوم انساني درس مي خونن هي راه به راه اومدن و درباره ی سميع نژاد سوال کردن. علي الظاهر يکي از استادهای اونا تلکيف درسيش رو به موضوع سميع نژاد اختصاص داده و دانشجوهاش رو فرستاده تا از هر کسي که ممکنه در اينباره چيزی مي دونه اطلاعاتي به دست بيارن. يک وقتي قرار بود من با يکي از استادان دانشکده ی مطالعات فرهنگي يک کار تحقيقي و خارج از موضوع تخصصي ی خودمون انجام بديم که نه من وقتش رو پيدا کردم و نه اون. حالا انگار همکاران همون آدم، دانشجوها رو فرستاده اين طرف ها. مثل بلانسبت فلان مونده بودم توی گل که چي بگم، کار قوه ی قضائيه نه قابل دفاعه، نه آدم مي تونه بگه مثلأ من مال اون مملکت نيستم. حالا هم که چپ و راست درباره ی ايران فيلم و خبر از راديو و تلويزيون های استراليا پخش مي کنن. احتمالأ وضعيت برای اون هايي که توی اروپا و امريکا زندگي مي کنن بهتر از اينجا نيست چون اونطرفي ها اطلاعاتشون درباره ی ايران بمراتب بيشتر از استرالياس. امروز که نوشته ی الپر رو مي خوندم درباره ی اينکه چطور سميع نژاد رو با پابند بردن دادگاه داشتم فکر مي کردم اگه اين دانشجوها اين رو هم بفهمن اونوقت چه جوری بايد براشون توضيح داد که اين جوون چه کاری مرتکب شده که اين مدلي بايد ببرنش دادگاه. به نظرم آقای شاهرودی بايد اقلأ درباره ی واژه ی براندازی نظام هم يک تجديد نظری بکنن. اين بابايي که سميع نژاد رو با اين اتهام و با اين وضعيت برده دادگاه و از راه دور چنين بي آبرويي رو برای مملکت درست کرده که ميليون ها نفر ازش باخبر شدن داره در راه براندازی حرکت مي کنه يا جووني که ديگه خونه ی آخرش نوشته هاش رو پنج هزار نفر در روز مي خوندن؟
نظرات