چرا کانديداها درباره ی دنيا حرفي نمي زنند؟
تقريبأ در اين بيست و شش سال جمهوری اسلامي مدام تلاش کرده تا همه روعادت بده تا دنيا رو از دريچه ی چشم حاکميت نگاه کنن. اتفاقأ واقعيت های بيروني در دوره و زمانه ای که اين همه رسانه های محتلف دائم دنيا رو به مردم نشون مي دن شايد تا حدود هشتاد-نود درصد با تصوير ساخته ی جمهوری اسلامي فرق داره. آدم وقتي پاش رو مي ذاره بيرون از ايران مدت ها از اين دوگانگي متحير مي مونه و بعدتر متوجه مي شه که بابا دنيا اين همه هم تنگ و تاريک نيست که مدام جمهوری اسلامي تبليغ مي کنه. اين مشيء آشتي ناپذير جمهوری اسلامي و بسته نگه داشتن جامعه به اسم برگشت به هويت بومي که اسم مسخره ی "بومي سازی" رو هم به دمش بستن باعث شده تا روز به روز همه ی مردم منتظر تموم شدن دنيا باشن. هزار تا کار توی دنيا بايد انجام بشه اونوقت همه منتظرن که تا جايي که ممکنه سريعتر اين دار مکافات دنيا به آخر برسه و همونطوری که جمهوری اسلامي وعده مي ده تکليف ما ملت مؤمن ختم به خير بشه. اين ها اگه الان برای گروهي از مردم، همون هايي که به هر تقدير و بي پرسشگری معمولأ رأی مي دن، واقعيت دنيای بيروني قلمداد مي شه اما برای خود اهل حاکميت که دنيای بيرون رو ديدن و مي بينن خيلي هم قابل باور نيست. منظورم اينه که اين ها خودشون مي دونن که دنيا جای بدی نيست که بي دين ها توش تجمع کرده باشن. بلاخره همه ی اهل حکومت در نقش وزير و وکيل چندين بار پاشون رو بيرون از ايران گذاشتن و بعضي ها مثل رفسنجاني به دليل امکانات مالي ش در دوره ی قبل از انقلاب هم کلي اين ور و اونور رفته بوده. توی اين مدتي که از تبليغات نصفه نيمه ی کانديداها مي گذره هنوز هيچ کدوم از کانديداها يک کلمه ای هم درباره ی توقف دنيا گريزی حرفي نزدن. هيچکدوم هنوز خودش رو دنيا دوست نشون نداده، اون هم برای نسل جووني که حاضره به هر قيمتي دنيا رو ببينه ولو که فرار کنه از مملکت، مگه پسر محسن رضايي اين کار رو نکرد؟ به قول نيک آهنگ از راستي ها انتظاری نمي ره که با دنيا از در دوستي دربيان اما نوگرايي ی مشارکتي ها بلاخره توقع ايجاد مي کنه. اين جناب معين چقدر دنيا رو مي تونه از جنبه ی زنده بودنش به جوون ها معرفي کنه؟ چقدر مي تونه تصوير رايج حکومت درباره ی دنيا رو در هم بريزه؟ مي تونه بگه توی دنيا دخترها هم دوچرخه سواری مي کنن بدون اينکه کسي مزاحمشون بشه؟ رنگ لباسشون شاده و اين به خودشون انرژی مي ده تا خلاق باشن؟ اصلأ خود معين اهل زندگي هست؟ بلده بگه دخترها توی مدرسه شون مي تونن با لباس های شاد و هر چي که خواستن سر کلاس بشينن؟ معين خودش مي تونه لباس با رنگ شاد بپوشه و بياد توی خيابون يا مثل عصا قورت داده ها فردای روز مي خواد ناظم کلاس بشه؟
نظرات