چراغ ها روشن، چراغ ها خاموش
سال 2003 يکي از مسئولان رده بالای بخش بهداشت ارتش آمريکا به نام دکتر" روک" راه افتاد توی کشورهای غربي و يک تور سخنراني درباره ی اورانيوم مفقوده راه انداخت. از جمله به استراليا و به گريفيث هم اومد، دو هفته ای هم تمام شبکه های راديويي و تلويزيوني باهاش مصاحبه مي کردن. حرفش اين بود که ارتش آمريکا از بمب هايي در جنگ خليج فارس استفاده کرده که مقاديری اورانيوم توی اون ها وجود داشته. اما حالا که حساب مي کنن مي بينن مقدار اورانيوم باقي مونده در لاشه ی بمب ها و محيط با اون مقداری که بايد به صورت تئوری باقي مونده باشه متفاوته. مي گفت مدت کوتاهي بعد معلوم شد يک بيماری هايي بين سربازان شايع شده که علتش نامعلوم بود اما حالا معلوم شده به خاطر انباشت اورانيوم توی بدنشون بوده. يعني اين کمبود اورانيوم رو بايد توی بدن سربازان آمريکايي و افراد طرف مقابل، خاک، گياه و حيوانات محيط پيدا کرد. عکس و سند هم آورده بود فراوان. توی پارلمان انگليس هم رفته بود و سخنراني کرده بود. خلاصه اينکه مي گفت حمله کردن به اين شيوه به هر جا از جنبه ی عواقب بعديش برای خود آمريکايي ها هم اساسأ اشتباهه. حالا بايد موضوع جنگ و جدال با آمريکا رو از اين منظر هم نگاه کرد و همزمان از منظر جمهوری اسلامي. واضح تر مي گم. اگر آمريکا حمله کنه و همون داستان اورانيوم پيش بياد به هر حال گرفتاری های بعديش مثل آلودگي راديواکتيو نصيب همه ی ايراني ها مي شه حتي اون هايي که هنوز به دنيا نيومدن. خاک و آب و بقيه هم به دنبالش آلوده مي شن. اين از منظر حمله ی آمريکا. اما بخش ايرانيش. در ايران هنوز هيچ حمله ای نشده مردم دارن از آلودگي آب و هوا (که حالا در همه ی شهرهای ايران وجود داره) تلف مي شن. مرگ و ميرهای ناشي از بيماری های قديمي ی که دوباره احيا شدن، مثل مالاريا و تراخم و اين ها، هم دارن زياد مي شن. آدمکشي و خودکشي و دقمرگ شدن از بيماری های عصبي در ايران هم حالا آمار قابل توجهي پيدا کردن. اتفاقأ آلودگي راديو اکتيو هم که داريم، هم از بقايای چرنوبيل (که آلودگي زدايي نشدن) و هم از برنامه های داخلي. بنابراين هر بار که چراغ ها رو خاموش مي کنيم تا صحنه ی جنگ رو در ذهنمون بازسازی کنيم به قول معروف کفمون مي بره از ترس اوضاع خراب بعدش. چراغ ها رو هم که روشن مي کنيم تا وضعيت فعلي رو برانداز کنيم باز به قول معروف فکمون کش مي ياد که اين چه وضعيه که درست کردن. برای همين هم هست که حالا ماها مردم (يا به عبارت درستش مردمي که در ايران زندگي مي کنن) فعلأ که در صحنه نيستيم اما اگر فيمابين دست به دست شدن هايي از قبيل دوران قبل از 28 مرداد چند صباحي در صحنه راه داده شديم بايد هم در لحظات خاموش بودن و هم در لحظات روشن بودن چراغ ها بتونيم فکر کنيم. خواب بيموقع هم نريم که شعبون و الله کرم هر دو در حال گشت زني در محوطه هستن
نظرات