يک دليل برای يک چرا
اين سوال مشترکيه که همه ی ما تا وقتي در ايران هستيم و بعد که پايمان به خارج مي رسد از خودمان مي پرسيم. من اين شانس رو داشته ام که با يک گروه استراليايي کار تحقيقاتي انجام بدم. به نظر من همه ی اعضای اين گروه رو که نگاه کنين از همون گرفتاری رنج مي برن که نيک آهنگ درباره ش پرسيده. اتفاقأ در بين اعضای گروه هم هيچ صميميتي از نوع صميميت ايراني وجود نداره. ساعت کار هم که تموم مي شه بر خلاف ما ايراني ها که تا نصف شب مي مونيم کار مي کنيم هيچ کس دو دقيقه بيشتر وقت تلف نمي کنه. من دو سه بار مثل توی ايران تا نيمه شب توی آزمايشگاه موندم که بعدش کلي باعث تعجب اين و اون شده بود. همه ی اين ها رو گفتم که اين موضوع رو بگم که چرا در کشورهای غربي کار گروهي بهتر انجام مي شه. در واقع کليد موضوع در انتخاب مديران با کفايت و مشخص کردن سرفصل های مشخص برای افراد گروهه. اونقدر که در انتخاب مدير دقت مي کنن در انتخاب افراد گروه مته به خشخاش نمي ذارن. مديريت کار گروهي در کشورهای غربي مهمترين رکن کاره و همين علت اختلاف کار گروهي در ايران و خارج از ايرانه. هيچکدوم از اين هايي که من در استراليا مي بينم حاضر نيستن تا پول بيشتر نگيرن از تعطيلي ی آخر هفته شون بزنن در حاليکه ما ايراني ها به يک خواهش کوچک حاضريم هفته به هفته هم خونه نريم و سر کارمون بمونيم. اينجا وقتي به يک نفر مي گن مدير پروژه اون آدم کاملأ به کار خودش مسلطه در حاليکه توی ايران اين کارکنان يک پروژه هستن که بايد به رئيسشون کار ياد بدن. بنابراين اگر کار گروهي در ايران پيش نمي ره مشکل مربوط به اعضای گروه نيست، گرفتاری از سرگروهه. چند سال پيش يک بابايي رو که پسر يکي از ائمه ی جمعه بود آورده بودن به عنوان مدير محلي که من توش کار مي کردم. از بس کار اشتباه انجام مي داد شده بود اسباب خنده. هم ادعا داشت و هم دعوا با اين و اون مي کرد. در سوابق کاريش هم سه دقيقه در مورد رسانه ها چيزی محض اطلاعات عمومي نخونده بود. يک روزی که توی جلسه ی گروهي شروع به عر و بوق کرد من بهش گفتم حضرت آقا چرا شما اومدی جايي که ازش اطلاعي نداری؟ گفت من وظيفه ی ديني دارم که هر جايي که نظام بهم امر مي کنه برم کار کنم. به سلامتي شما بلايي که اين حضرت سر گروه کاری ما آورد طوری بود که مجبور شدن گروه رو اساسأ تعطيل کنن. ايشون هم از کار در رسانه رفت شد مشاور امور مالي در يک سازمان ديگه. اگر کسي شک داشت بره راديو بپرسه بهش ميگن اون آدمي که بعد از رفتنش تا يک سال گندش رو نمي شه رفو کرد کي بود. تازه قبل از اون هم گرفتار يک آدم ديگه ای بوديم که تا دو روز قبلش سرگرم تحقيقات درباره ی کاليبر خمپاره انداز بود. معلومه که کار گروهي نبايد هم از پيش بره. نيک آهنگ خودش بهتر از هر کسي مي دونه که هيچ کدوم از حضراتي که بعد از دوم خرداد صاحب امتياز روزنامه ها بودن توی سوابق کاريشون دو خط انشا هم ننوشتن چه برسه به روزنامه نگاری. کار گروهي مدير خوب مي خواد وگرنه آدم از زير کار در رو تر از خارجي ها وجود نداره
نظرات